نویسنده: حضرت علامه آیةالله حسینی طهرانی قدّسسرّه
منبع: ولايت فقيه در حكومت اسلام، ج ۱، صص ۱۹۰-۱۹۱
رُوِىَ أَنَّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ كَانَ جَالِسًا فِى أَصْحَابِهِ فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَةٌ جَمِيلَةٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ.
سيّد رضىّ رضوان الله عليه مىفرمايد: «در روايت است كه روزى حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام در ميان أصحاب خود نشسته بودند كه زنِ زيبائى از آنجا عبور كرد؛ أصحاب آن حضرت، همه به آن زن چشم دوختند.
فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: إنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ، وَ إنَّ ذَلِكَ سَبَبُ هَبَابِهَا.
«چشمهاى اين مردان فَحْل و داراى قوّه فعليّت و ذكوريّت «طَوامِح» است. (يعنى: از روى قلب بلند شده و تا نقطه دورى را پى گيرى و دنبال ميكند) و اين سبب هيجانِ همين فُحُول و مردان شده است، كه در اينجا نشستهاند.» اين چشمها، كه طَوامِح است، موجب هيجان فكرى و نفسى اينها شده، و اينها را به دنباله خاطراتى كه از اين زن ديدهاند، برانگيخته است.
فَإذا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ، فَلْيُلامِسْ أَهْلَهُ، فَإنَّمَا هِىَ امْرَأَةٌ كَامْرَأَةٍ.
بعد ميفرمايد: «زمانى كه نظر شما به زنى افتاد كه او براى شما مُعجِب بود، زيبا و شگفت انگيز بود، فوراً برويد با زن خودتان نزديكى كنيد، زيرا كه زنِ شما مثل آن زن است؛ و هيچ تفاوتى ندارد.» امْرَأَةٌ كَامْرَأَةٍ.
و اين عجيب دستورى است! يعنى تا نزديكى كرديد، تمام آن خاطرات و هيجان از بين مىرود.
فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِ: قَاتَلَهُ اللَهُ كَافِرًا، مَا أَفْقَهَهُ!
«مردى از خوارج كه در آنجا بود و كلام حضرت را شنيد گفت: خدا اين كافر را (اين علىّ را) بكشد! چقدر خوب مىفهمد و چقدر با درايت و با فهم است»!
فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِيَقْتُلُوهُ. «أصحاب حضرت از جاى خود برجستند تا او را بكشند».
فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: رُوَيْدًا! إنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْب.[۱]
«حضرت فرمود: آرام باشيد و دست نگهداريد! او مرا سبّى كرده است، جزاى او اينست كه به او سبّى كنم، يا اينكه گناهى را كه كرده است عفو نمايم و از او بگذرم.»
اين را مىگويند: إمام! از طرفى علم و دِرايت را ببينيد كه چه خوب مطلب را روشن كرده است! و اينكه اينقدر در إسلام توصيه شده است: نكاح كنيد، نكاح كنيد، براى همين جهت است. هر كس برود نكاح كند، هر زنى را براى خود بگيرد از تمام مفاسد محفوظ است. زن، عصمت است. هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ [۲] زن لباس و پوشش مرد است؛ مرد لباس و ساتر عيوب زن است. و كسيكه زن دارد، أصلًا فكرش دنبال جائى نمىرود؛ عبارت: إنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِح، ديگر درباره او نيست. أمّا اگر راه ازدواج بسته شد، و مردم زن نگرفتند، آنوقت بخواهند با دستوراتِ كلاسيك و غيره مطلب را درست كنند، إمكان ندارد؛ و «اين قافله تا به حشر لنگ است.»