نویسنده: حضرت علامه آیتالله حسینی طهرانی
منبع: رساله سير و سلوك منسوب به بحرالعلوم، پاورقی ص۱۷۰
تجليّات بر چهار گونه است:
و آن چنان است كه سالك، فعلى را كه از او سر مىزند از خود نمىبيند، بلكه اجمالًا از موجودى ديگر مىيابد. يا آنكه فعلى را كه از مردم سر مىزند آنرا از آنها نمىبيند، بلكه آن را قائم به ديگرى ادراك مىكند. مثل آنكه ادراك كند تمام حركات و سكون و رفت و آمد و تكلّم مردم همه و همه قائم به يك ذات است و بس.
و آن چنان است كه سالك صفتى را كه راجع به اوست از خود نمىبيند، بلكه اجمالًا از ذات ديگرى ادراك مىكند. مثلًا سخنى را كه مىشنود خود را شنونده نمىيابد، بلكه سامع را ديگرى مىبيند. يا چيزى را كه مىبيند خود را بيننده آن نمىبيند، بلكه موجود ديگرى را بيننده مىبيند. و همچنين نسبت به صفات ديگر؛ و همچنين صفاتى كه در ساير افراد مردم است، همه آنها را از علم و قدرت و سمع و بصر و حيات از ديگرى ادراك مىكند.
و آن چنان است كه سالك صفت را با قيّوم آن مَعاً به طور اسم ادراك مىكند مثلًا در موقعى كه مىشوند، سمع و شنونده را ذات ديگرى مىيابد، و حىّ و عليم و بصير و قدير را ديگرى ادراك مىكند. و همچنين در بقيّه موجودات و سائر افراد مردم اسماء را از آنها نمىبيند، بلكه همه اسماء را اسم خدا مىيابد.
و آن چنان است كه سالك اصل حقيت وجود خود را يا موجود ديگر يا همه موجودات را از ذات اقدس حقّ مىبيند. و در بعضى از اصطلاحات اين تجلّى را نيز تجليّات ذاتيّه گويند.
به هر حال منظور مصنّف رحمه الله علیه آنست كه تجلّيات صفاتيّه الهيّه دليل بر وصول صاحبش به مقصد نخواهد بود بلكه تجلّيات ذاتيّه لازم است؛ آنهم قسم ربّانيّهاش نه روحانيّه.
بدانكه تقسيم تجليّات ذاتيّه را به ربّانيّه و روحانيّه در هيچ يك از كتب قوم نيافتيم و ظاهراً از تعبيرات مختصّه مصنّف است و مراد از آن معلوم نشد. محتمل است كه مراد از ربّانيّه تجلّيات اسمائى باشد كه در عالم ذات و ربوبيّت باشد. مثل تجلّى اسم حىّ و عليم و قدير و سميع و بصير. و مراد از تجلّيات ذاتيّه روحانيّه تجليّات اسمائى باشد در عالم فعل؛ چون الخالق و الرازق و أمثال ذلك. و نيز محتمل است مراد از تجلّيات ذاتيّه ربانيّه همان تجلّى اسم كه حقيقتش فناى سالك در آن اسم متجلّى عليه است بوده باشد و در اين صورت خود سالك فانى مَجلاى اسم ربوبى شده و خود را فاين در آن اسم مىيابد. و مراد از تجلّيات ذاتيّه روحانيّه صرفاً انكشاف آن اسم است در عالم روح بدون آنكه فنائى در آن اسم براى سالك محقّق شده باشد. گرچه اين را در اصطلاح تجلّى نمىگويند بلكه كشف و انكشاف گويند. و الله العالم.