نویسنده: آیتالله سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: نور مجردصفحه۶۴۱و۶۴۲
حضرت علاّمه والد مىفرمودند:
«زمانى كه حضرت علاّمه طباطبائى و أخوى مكرّم ايشان در نجفأشرف مشغول به تحصيل بودند و نزد حضرت آقاى قاضى مراتب تهذيب نفس و حكمت عملى را طىّ مىكردند و به خود اشتغال داشتند، از اين تعييبها و سرزنشها در أمان نبودند. عدّهاى مىگفتند: چرا اين دو برادر در هنگام راه رفتن سر خود را پائين مىاندازند و به أطراف خود نظر نمىكنند؛ خداوند به انسان چشم و گوش داده تا پيرامون خود را تماشا كند و كسانى كه از كنار او عبور مىكنند را ببيند و سلاموعليك بنمايد. نظير همين مطالب را نسبت به خود مرحوم قاضى نيز مىگفتند كه چرا ايشان منزوىاست؟ چرا در محافل و مجالس ترحيم و غيره شركت نمىكند و مثل ديگران نيستند كه بيايند و بروند و بنشينند و صحبت كنند.أمّا اين بيچارهها ادراك نمىكردند كه علاّمه طباطبائى و برادر بزرگوارشان در چه افقى هستند و در چه عوالمى سير مىكنند و نمىدانستند كه رفتار اين دو برادر و آيت إلهى تصنّعى نيست، بلكه چنان به سرمايههاى درونى خود پرداختهاند و سرگرم آنها شدهاند كه أصلاً نمىتوانند به خارج از خود توجّه و التفات كنند.»