منبع: آیت نور صفحه ۷۳ تا ۷۵
آية الله ميرزا محمّد طهرانى جهت زيارت حضرت امام رضا عليه آلاف التّحيّة و الثّنآء سفرى به ايران داشتهاند كه حضرت آقا به آن در جلد سوّم «معاد شناسى» اشاره و به دنبال آن قضيّهاى را بيان مىكنند كه چون حاوى نكات و لطائفى است آنرا نقل مىكنيم
«در سنه ۱۳۶۴ هجريّه قمريّه، مرحوم شيخ الفقهاء و المحدّثين، مجلسى زمان خود، آية الله آقا ميرزا محمّد طهرانى أعلى الله تعالى مقامه الشّريف كه دائى پدر ما بودند، و از علماء برجسته اسلام و مقيم سامرّاء، و صاحب تأليفات نفيسه از جمله «مستدرك البحار»،[۱]كه بعد از علّامه مجلسىكتابى مانند آن تا به حال نوشته نشده است، با تمام اقرباء خود براى زيارت حضرت ثامن الأئمّه عليه السّلام به ايران مسافرت كردند.ايشان در آن وقت سنّشان ۸۵ سال بود و بسيار مرد متعبّد و متهجّد و پارسا و خوش اخلاق بود.
اولاد ايشان و دامادها همه عالم و صاحب فضل و كمال و تقوى بودند.
البتّه به مناسبت قرابت و خويشاوندى در منزل مرحوم والد ما آية الله آقا حاج سيّد محمّد صادق طهرانى كه از علماى طهران بودند وارد شدند و هر روز جماعتى از علماء أعلام و محترمين از تجّار و اصناف به ديدن ايشان مىآمدند و منزل مملوّ از جمعيّت و آمد و رفت بود.
چندين نفر مختصّ به پذيرائى از واردين بودند، از آن جمله أعمام ما كه همشيره زادگان ايشان بودند: حضرت آية الله حاج سيّد محمّد تقى، و حاج سيّد محمّد كاظم و حاج سيّد محمّد رضا كه اوّل وقت چاشتگاه مىآمدند و تا پاسى كه از شب ميگذشت بعد از صرف شام مراجعت به منزلهاى خود مينمودند.
چند روز كه از اين قضيّه گذشت يك روز آقا ميرزا نجم الدّين- آقازاده بزرگ مرحوم آقا دائى: آقا ميرزا محمّد، كه او خود نيز از علماى برجسته و داراى تأليفات عديده است،[۲] رو كرد به يكى از عموهاى ما (آقاى حاج سيّد محمّد رضا) و گفت: من ديشب عمّهام را خواب ديدم (يعنى شهربانو خانم والده مكرّمه آقا سيّد محمّد رضا و مادر بزرگ حضرت آقا) و در عالم رؤيا به من گفت: به محمّد رضا بگو: چرا چند شب است غذاى ما را نفرستادهاى؟(اين جمله را آقا ميرزا نجم الدّين به عموى ما گفت.)
عموى ما هر چه فكر كرد چيزى به نظرش نرسيد، تا فرداى آن روز كه در منزل ما آمدند گفتند:
معنى خواب را پيدا كردم. من سىسال است عادتم اين است كه پس از نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز والدين ميخوانم و ثوابش را به روح پدر و مادرم هديّه ميكنم؛ چند شب است كه بواسطه پذيرائى از واردين نتوانستم بخوانم؛ و اينك مادرم به خواب آقا ميرزا نجم الدّين آمده و از من گلايه نفرستادن غذاى ملكوتى خود را ميكند.
آقا ميرزا نجم الدّين ساكن سامرّاء و تازه وارد به طهران و عموى ما ساكن طهران بوده و أبداً آقا ميرزا نجم الدّين از اين عمل عموى ما مطّلع نبوده است؛ و اين خواب موجب تعجّب همه حضّار شد.»[۳]
۱. در كتاب «علماء معاصرين» ص ۴۲۰ پس از شرح حالى از مرحوم آية الله آقا ميرزا محمّد طهرانى درباره اين كتاب مىگويد:»
سالهاست كه «مستدرك البحار» مىنويسند. سنه ۱۳۴۵ در خزانه كتبش شش مجلّد كبيرى فقط در مستدرك اجازات «بحار» ديدم و آن كتاب عجيب ظريفى است و در مدّت سه روز نبذى از درر بحارش التقاط و غرر جواهرش اختلاس نمودم. و در اين اجازات مستدركه و روايات مستطرفه آنچه از فوائد و فرائد و طرائف و لطائف وديعه نهاده، در هيچ اجازه و ترجمه يافت نمىشود كه از كتب طريفه و اسفار نفيسه تتبّع و تصفّح فرموده است.»
۲. ايشان در سال ۱۳۱۳ هجرى قمرى در طهران به دنيا آمدند و پس از تحصيلات علمى به به تأليف كتب ارزشمندى پرداختند كه ميتوان به كتب «علىٌّ و الوصيّة»، «علىٌّ و الشّيعة» و «منتخب گنج العالم» اشاره كرد. ايشان پس از ساليان طولانى تلاش علمى در سال ۱۳۹۵ هجرى قمرى ديده از جهان فرو بستند.
۳. معاد شناسى» ج ۳، ص ۱۹۸