کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > زندگی نامه > خاندان > خاندان پدری > آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی > سیمای ظاهری آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی

سیمای ظاهری آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی

منبع: آیت نور صفحه ۷۹ تا ۸۰

فهرست
  • ↓۱- سیمای ظاهری آيت الله حاج سيّد محمّد صادق حسينى طهرانى
  • ↓۲- پانویس

سیمای ظاهری آيت الله حاج سيّد محمّد صادق حسينى طهرانى

آية الله آقا سيّد محمّد صادق طهرانى سيمائى پر فروغ و با ابّهت و جلالى خاص داشتند، كه نور تقوى و خدا ترسى بعلاوه جلالت سيادت حسينى و اتّصال به خانواده‌هاى والا مقام علمى و عملى شيعه جذبه ظاهرى آن را بيشتر ساخته بود. و آميختگى آن همه جلال و عظمت با خضوع و فروتنى نسبت به توده مردم و هيمنه و اقتدار نسبت به رجال حكومتى تركيبى زيبا و بديع بدست داده بود كه شيفتگان تعالى روح دينى را بسوى وى جذب نموده و به همراهى و همكارى با او سوق ميداد. تصويرى كه از ايشان در دست است گوشه‌اى از آن ابّهت و قاطعيّت را نشان ميدهد: صلابت و قاطعيّتى كه وى آنرا در برخورد با حكّام جور سلطنت سياه رضاخانى بكار مى‌بست و براى دفع شرّ آن نابخردان از سر اسلام و مسلمين بى‌پروا به ميدان مى‌آمد؛ كه نمونه‌هائى از آن را خواهيم ديد.

حضرت آقا پيرامون اين وجهه ظاهرى قضيّه‌اى شنيدنى از استاد والا مقام سلوكيشان مرحوم حدّاد أعلى الله مقامَه نقل مى‌نمايند كه قابل توجّه است. ايشان در سفرى كه به ايران جهت زيارت حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه آلاف التّحيّة و الثّنآء داشته‌اند وقتى در طهران به منزل يكى از ارحام آقا دعوت مى‌شوند و چشمشان به عكس مرحوم پدر آقا مى‌افتد توجّه و عنايت خاصّى به آن نشان ميدهند. ايشان در اين باره مى‌نويسند:

«حضرت آقا (مرحوم آقاى حدّاد) كه در اطاقشان وارد شدند چشمشان درروى طاقچه بخارى به عكسى افتاد كه نسبةً بزرگ و قاب كرده بود. با دقّت تمام به او نگاه كردند و سپس به حقير فرمودند: سيّد محمّد حسين، اين عكس كيست؟!

عرض كردم: عكس پدرم است! فرمودند: عجب عالَمى است. يكى از روى آن درست كن من با خود به كربلا ببرم! عرض كردم: چشم.

حقير از روى آن عكس توسط عكّاسى نسخه‌اى برداشتم و قاب كردم و در وقت رفتن در ميان اثاثيّه‌شان گذاردم. در سفرِ بعد از اين، كه حقير به كربلا مشرّف شدم آن عكس را در اطاقشان نديدم. فرمودند: در نسخه بردارى، در حكايت تصوير تغيير صورت گرفته است. آن عكس چيز ديگرى بود، و من اين را در اطاق پائين گذارده‌ام.»

[۱]

پانویس

۱. «روح مجرّد» ص ۳۰۳ و ۳۰۴