کانال تلگرام نورمجرد

آیت الله شیخ حسین حلی

تغییر عنوان از: شیخ حسین حلی
فهرست
  • ↓۱- زندگی‌نامه آیت الله شیخ حسین حلی
  • ↓۲- پانویس

زندگی‌نامه آیت الله شیخ حسین حلی

شیخ حسین فرزند شیخ علی که از فقهاء نجف اشرف و صالحین و ائمه جماعات بودند. آقا شیخ حسین در حدود سنه ۱۳۰۹ قمری در نجف به دنیا آمده و در حجر پدر بزرگوارش تربیت یافتند. مقدّمات و سطوح را در نزد فضلای آن زمان فرا گرفتند. دروس عالی را در نزد بزرگان علماء فرا گرفتند و از دریای علومشان سیراب شدند که بعضی از آنان مرحوم آیة الله میرزا محمد حسین نائینی و مرحوم آیة الله آقا ضیاء الدین عراقی و مرحوم آیة الله شیخ الشریعه اصفهانی و آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی رحمة الله علیهم اجمعین بودند.

ایشان در تحقیق مطالب تبحّر در علوم از طرفی و در رفعت و تقوا و شرف نفس و حسن اخلاق و تواضع زیاد از جهت دیگر معروف و مشهور بودند و هیچ‌گاه به دنبال ریاست نبوده و در امور دنیوی تلاشی ننمود و از این حیث در نزد همگان محبوب بود[۱].

حضرت علامه رضوان الله علیه در کتاب ولایت فقیه از استادشان تجلیل کرده و میفرمایند: مرحوم استاد آیة الله شیخ حسین حلی مرد بسیار بزرگی بود. بسیار مرد عجیبی بود از منفردین و متفردین در علم و تقوی و زهد و اعراض از ریاست‌های دنیوی بود. مرد محقّق و شاخصی بود که همه علماء به علم و فهم و درایت او نیازمند بودند هر وقت کسی از او مسأله‌ای را سؤال می‌نمود چه در درس یا در غیر موقع درس مثلاً می‌پرسید فتوی و نظریه شما راجع به این مسأله چیست؟ نگاهی می‌کرد و می‌گفت من احمق را به فتوی دادن چه! کار ما این است که برویم و به کتاب‌ها نگاه کنیم و مطلبی را به دست بیاوریم و بیاییم با رفقا بحثی بکنیم کارمان این است. این مرد بزرگوار و با شخصیّت و با عظمت که تحقیقاً ‌از مرحوم آقای حاج سید محسن حکیم در دقت نظر و وسعت اطلاعات و تبحّر در علم فقه و اصول برتر بود و خود آقا سید محسن معترف به این معنی بود. ایشان در هنگام تدریس بعضی از عبارات آقای حاج سید محسن حکیم رحمة الله علیه را بیان می‌کرد. البته به صورت قال بعض و یا بعض معاصرینا بدون آن‌که اسمی از مستمسک العروة بر زبان آورد و کلام ایشان را بسیار خوب تجزیه و تحلیل و رد کرده حقّ مطلب را ادا می‌نمود ولیکن در عین حال در بعضی از مجالس آیة الله حاج سید محسن حکیم حاضر می‌شد و اگر کسی مثلاً نماینده‌ای، وزیری، متصرّفی از بغداد می‌آمد و از مرحوم حکیم اجازه حضور می‌خواست و یا سؤال و استفتائی داشت ایشان می‌رفت و در آن مجلس می‌نشست و مطلب او را گوش کرده و حلّ می‌نمود و جواب می‌داد. مثل یکی از افراد عادی بسیار معمولی. عبارت خود ایشان است که در درس گفتند: وقتی مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی رحمة الله علیه رئیس نشده بود ما با رفقای خودمان قرار گذاشتیم که نگذاریم ایشان رئیس بشود، زیرا که او شایسته رهبری اسلام نبود ولیکن بعد از این‌که مرحوم آقا سید ابوالحسن رئیس شد من همه رفقا را جمع کرده گفتم دیگر دم نزنید، زیرا امروز مخالفت با آقا سید ابوالحسن مخالفت با جعفر بن محمد(علیهما السلام) است و عملاً به این مطلب هم ملتزم بودند. یعنی نسبت به هر کسی که موقعیت و ریاستی پیدا می‌کرد و فرد شاخصی برای اسلام می‌شد قلباً ‌متواضع بود و عملاً به او خدمت می‌کرد. پدر ایشان در صحن مطهّر امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نجف اشرف اقامه جماعت می‌کرد و پس از فوت او اقامه جماعت اختصاص به مرحوم آقا شیخ حسین حلّی داشت. امّا ایشان استاد خود مرحوم نائینی را مقدّم داشتند و پس از مرحوم نائینی با آن‌که از بهترین تلامذه او بود معذلک اقامه نماز را به جای مرحوم نائینی قبول نکرد و آیة الله حاج سید محسن حکیم اقامه جماعت نمودند و ایشان از این عمل استنکاف می‌نمود و کراراً و مراراً می‌گفت کار من فقط تدریس است. من طلبه هستم نه فتوی داد نه رساله‌ای منتشر نمود و نه نماز جماعت خواند. امّا در درس و تحقیقات الی ماشاء الله هرچه بگویید کم گفته‌اید. ایشان به اندازه یک صندوق تقریرات و تحقیقات و کتب مستقلّه در فقه و اصول دارد. من تحقیقاً نمی‌توانم بگویم که از نقطه نظر علمی شیخ حسین حلی از علامه حلی کمتر بود به اندازه‌ای این مرد دقیق بود که مثلاً ما در نزد ایشان طهارت می‌خواندیم (من در خدمت ایشان علاوه بر اصول یک دوره مکاسب و قدری هم از کتاب طهارت خواندم و تقریرات آن را نوشتم) ایشان روایتی را از باب دیات مفتاح الکرامه شاهد بر مطلب آورد! باید توجه نمود که باب دیات مفتاح الکرامه چه مناسبت با باب طهارت دارد؟ ایشان عالمی بود متضلّع خبیر و منظم و تمام کتاب‌ها چه کتاب‌های عامه و چه کتاب‌های شیعه را مطالعه می‌کرد. بعد هر کتابی را که مطالعه می‌نمود از مطالب آن برای خود فهرستی برمی‌داشت مثلاً از تمام تاریخ بغداد فهرست داشت یک ردیف ستونی از کتابخانه‌اش فقط فهرست آن کتبی بود که مطالعه کرده و نتیجه آن کتاب‌ها را هرچه بود له یا علیه شیعه در آن‌جا نوشته بود[۲].

حقّاً در فقه و اصول در نجف بی‌نظیر بود، بلکه وقتی من به نجف اشرف مشرف شدم و در جمیع بحث‌ها تفحص و تحقیق نمودم اگر مرحوم شیخ حسین حلی نبود دو مرتبه برای ادامه استفاده از محضر آیة الله بروجردی به قم برمی‌گشتم اما دیدم ایشان مردی است عالم و با وزنه و قوی، لذا نجف را در دوران تحصیل نهایی بر قم انتخاب کردم[۳].

مرحوم آیة الله شیخ حسین حلی در اجازه اجتهاد خود به مرحوم علامه نوشته‌اند: (آیت نور، ص۱۶۳)

فانّ جنابه قد جدّ فی تحصیل ذلک و اجتهد فیه و قد حضر علی ابحاثی فی الفقه و الاصول حضور تفهّم و تدقیق و کتب ذلک و حرّره تحریر اتقان و تحقیق و لم یزل علی ذلک مجداً فیه حتی نال بحمدلله تعالی بغیته و ادرک بذلک الجدّ غایته و امنیته و حصل علی مرتبة من الاجتهاد و صار له القدرة بحمدالله تعالی علی استنباط ما یحتاج الیه من الاحکام الشرعیه عن ادلّتها التفصیلیه فله العمل بما استنبطه من ذلک حسب الطریقة المعروفة التی جری علیها مشایخنا العظام و استاتذتنا الکرام قدست اسرارهم.

وفات آیة الله حاج شیخ حسین حلّی در صبح ۵ شوال المکرم سنه ۱۳۹۴قمری و در نجف اشرف از دنیا رحلت نمود و در مقبره استادش آیة الله میرزا حسین نائینی مدفون شدند رحمة الله علیهما[۴].

پانویس

۱. از نقباء البشر به نقل از مقدمه اجتهاد و تقلید

۲. ولایت فقیه، ج۲، ص۳۴-۳۳

۳. آیت نور، ص۱۵۸-۱۵۷

۴. مقدمه کتاب الاجتهاد والتقلید