کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > علامه طهرانی و فراگیری عرفان اسلامی از محضر علامه طباطبائی

علامه طهرانی و فراگیری عرفان اسلامی از محضر علامه طباطبایی

تغییر عنوان از: علامه طهرانی و فراگیری عرفان اسلامی از محضر علامه طباطبائی
مربوط به دسته های:
ارتباط با علامه طباطبایی -

منبع: آیت نور صفحه ۱۲۰ تا ۱۲۴

فهرست

علامه طهرانی و فراگیری عرفان اسلامی از علامه طباطبايی

مرحوم علامه طهرانی وقتى وجود نازنين علّامه طباطبائى را كشف كردند لحظه‌اى از او جدا نشدند و از فيوضات علوم ظاهرى و باطنى بى‌كران او بهره بردند. و علّامه نيز كه تلميذى چنين مستعدّ و قابل يافته بودند از هيچ همراهى دريغ نمى‌فرمودند؛ و حكمت و عرفان و تفسير و اخلاق و غيرها را برايشان تدريس مى‌نمودند:

« بارى تا سنه يكهزار و سيصد و هفتاد و يك كه به نجف اشرف براى ادامه تحصيل و استفاده از مدينه علم حضرت مولى الموالى أمير المؤمنين عليه السّلام مشرّف شديم پيوسته ذكر و فكرمان علاوه بر دروس رسميّه حوزه از فقه و اصول، استفاده از محضر پر بركت ايشان بود؛ چه از نقطه نظر فلسفه و چه اخلاق و عرفان و چه تفسير قرآن كريم كه به سبك بديعى بيان مى‌نمودند.و در اين مدّت از ايشان تقاضا نموديم كه «شرح فصوص» قيصرى و «شرح منازل السّآئرين» ملّا عبد الرّزّاق كاشانى را به ما درس دهند، و ايشان نيز پيوسته وعده ميدادند ولى بجاى آنها هميشه از آيات قرآن و شرح و بسط درپيرامون آن سخن به ميان مى‌آمد، تا بالأخره ما دانستيم كه علاقه زيادى به تدريس آنها ندارند.ولى يك دوره تمام از سير و سلوك بيان كردند كه بر نهج و سبك «رساله منسوب به آية الله علّامه بحرالعلوم» بود و براى ما بسيار جالب و دلنشين بود. و نيز در ايّام تعطيل براى طلّاب خصوصى كه تعداد آنان بين ده تا پانزده نفر بود، مكاتبات آيتين و عَلَمَين: سيّد العرفاء الإلهيّين سيّد أحمد كربلائى و شيخ الفقهاء الرّبّانيّين حاج شيخ محمّد حسين اصفهانى كمپانى رضوان الله عليهما را بيان ميفرمودند، و پس از تنقيح بحث، نظريّه خود را مفصّلًا بيان ميكردند.»

به لطف الهى و بر اثر توجّه و اهتمام حضرت آقا محصول جلسات عرفانى و تربيتى علّامه طباطبائى از دست نرفت، و ايشان مطالب استاد را دقيق و گويا ثبت مى‌نمودند و همچون گوهرى گرانبها از آن حراست كرده و در مواقع لازم مطالعه نموده و بهره‌ها ميبردند تا سرانجام بر اساس عنايات الهيّه و امداد روح شهيد آية الله مطهّرى رضوان الله تعالى عليه كه سابقه ممتدّ رفاقت و مراوده را داشتند، به مناسبت سالگرد شهادت وى آن يادداشتها به طبع رسيده و به نام «رساله لُبّ اللُباب، در سير و سلوك اولى الألباب» در دسترس طالبان حق و پويندگان سُبل سلام قرار گرفت. ايشان در مقدّمه اين كتاب مى‌نويسند

« اصل اين رساله، اسّ و مُخّ اوّلين دوره از درسهاى اخلاقى و عرفانى است كه حضرت استاد گرامى ما علّامه طباطبائى روحى فداه در سالهاى يكهزار و سيصد و شصت و هشت و شصت و نه هجريّه قمريّه در حوزه مقدّسه علميّه قم براى بعضى از طلّاب بيان فرموده و اين حقير به عنوان تقريرات درس به رشته تحرير درآورده بودم، و قرائت و مرور به آن را در اوقات قبض و كدورت و خستگى موجب تنوير روح و تلطيف جان خود ميدانستم. اينك يك دوره بر آن مرور نموده با تنقيحات و اضافاتى مهيّا، و پاداش و ثواب آن را به روح فقيدسعيد مطهّرى- أعلى الله مقامَه الشّريف- اهداء ميكنم.»[۱]

همچنين تدريس مكاتبات عَلمين (مرحوم آية الله حاج سيّد أحمد كربلائى و مرحوم آية الله حاج شيخ محمّد حسين اصفهانى كمپانى) كه پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها برقرار بود، به همّت والاى آقا، به همراه «تذييلات و مُحاكمات» علّامه طباطبائى و تكميل مباحث باقيمانده توسّط خود ايشان به نام «تذييلات»، در اثرى بسيار گرانبها به نام «توحيد علمى و عينى» طبع و منتشر گرديد.

در مقدّمه اين كتاب آورده‌اند:

«... چون در اين مكاتيبى كه بين دو علمين: حضرت سيّد و حضرت شيخ ردّ و بدل شده است، بسيارى از مطالب عاليه و نفيسه آورده شده است كه هم حفظ آنها داراى اهمّيّت است و هم فهميدن آنها نيز از عظمتى برخوردار است، زيرا قابل فهم همه نيست و بلكه علماى وارد در فنّ حكمت و فلسفه الهيّه بايد از آن بهره گيرند و ارباب شهود و ولايت بايد از آن متمتّع گردند، فلهذا استاد گرامى ما حضرت علّامه بى‌بديل آية الحقّ و نمونه بارز عقل و فهم و حكمت و عرفان در همان ايّامى كه اين حقير در حوزه مقدّسه علميّه قم- صانَها اللهُ عن الحَدَثان- تحصيل ميكردم، در روزهاى پنجشنبه و جمعه كه تعطيل بود براى بعضى از شاگردان خود تدريس ميفرمودند، كه الحقّ درس‌هاى عالى و فراموش نشدنى بود.

حضرت علّامه رضوان الله عليه بنا گذاشتند كه آراء و نظريّات خود را مرقوم فرمايند، و در پايان هر مكتوبى آنچه به خاطر مبارك خطور نموده است را به عنوان تذييلات و محاكمات بنويسند تا نفع آن عام باشد، و للّه الحمد و له الشّكر موفّق آمدند تا شش تذييل: سه تا بر مكاتيب حضرت شيخ و سه تا برمكاتيب حضرت سيّد مرقوم نمايند.

در اين حال تعطيلى تابستان پيش آمد و حقير هم براى ادامه تحصيلات به نجف اشرف: آستانه مباركه مولى الموحّدين أمير المؤمنين عليه أفضل صلوات المصلّين مشرّف شدم، و ايشان هم در سال جديد تحصيلى مجال ننمودند كه در ايّام تعطيل دنباله دروس و كتابت بقيّه سلسله مكاتيب را ادامه دهند، و بنابراين در تذييلات به همين مقدار اكتفا شد.

حقير پس از مراجعت از نجف اشرف تا تقريبا زمان رحلت ايشان چندين بار با حضرت ايشان درباره اتمام تذييلات به قلم مباركشان گفتگو و تقاضا داشتم، و اهمّيّت آن را كه خودشان نيز قبل از بنده و بيش از بنده واقف بودند، متذكّر مى‌شدم و ايشان هم وعده ميفرمودند، وليكن چون نياز به فراغت و مجال واسعى داشت و حضرت ايشان اهتمام شديد به اتمام دوره تفسير «الميزان» داشتند فلهذا تمنّاى حقير صورت عمل نپوشيد تا ايشان به صورت ظاهر لباس تن را خلع و به خلعت بقاء مخلّع شدند، رحمة الله عليه و رضوانه.

چون حضرت استاد علّامه نَفَعَنا الله مِن تُرابِ مرقده الشّريف از اين سراى اعتبار و مجاز به عالم خلود و بقاء ارتحال نمودند، بعضى از دوستان از حقير خواستند تا تذييلات را دنبال كنم و با مقدّمه و تعليقه‌اى، اين مكاتيب نفيسه را در اختيار أنظار افكار عالى قرار دهم تا شايد خداوند از بركت انفاس قدسيّه سابقين، لاحقين را به سر منزل مقصود برساند و از زلال معين چشمه علم و ينبوع حكمت سيراب كند.

حقير فقير نيز دريغ ننمودم؛ و ليكن بواسطه تراكم مشاغل و شواغل علمى و بالأخص براى اتمام دوره و سلسله معارف و علوم اسلام كه مجال را ضيق كرده بود، وعده را به وقت تمكّن و زمان فرصت دادم.

للّه الحمد و له المنّة اينك كه در تحت رعايت حضرت ثامن الحجج: علىّ بن موسى الرّضا عليه و على آبآئه آلاف من التّحيّة و السّلام در شهر مقدّس مشهد قسمت «معاد شناسی» و «امام شناسی» به پايان رسيده است و هنوز مشغول به نوشتن دوره «الله شناسی» نشده‌ام، در اين فَترتْ موقع را مغتنم شمرده و حفظًا لأدآء حقّهم العظيم بدين سطور مبادرت كرده و توفيق و تسديد را از حضرت منّان مسألت دارم. و ما تَوفيقى إلّا بالله، عَليه تَوكَّلتُ و إليه انيب.»[۲]

پانویس

۱. «لبّ اللُباب در سير و سلوك اولى الألباب» ص ۱۸

۲. «توحيد عينى و علمى» ص ۱۵ و ۱۶