منبع: آیت نور صفحه ۱۶۳ تا ۱۶۹
همچنانكه حضرت علامه طهرانی نسبت به مرحوم آية الله أنصارى بسيار إرادت و إطاعت داشتند، متقابلًا ايشان هم نسبت به آقا بسيار محبّت و عنايت، و اهتمام به امر تربيتشان داشتند، كه اين معنى از همان سالهاى أوّل آشنائى در نجف أشرف آغاز شد و تا پايان نيز در قالب مراودهها و مكاتبهها استمرار داشت. و بخاطر عشق الهى آقا به سير و سلوك و پشتكار عجيب و سرعتشان در طىّ مراحل كمال و تهذيب و تزكيه نفس، خيلى زود آقا از قوىترين شاگردان و نزديكترين اصحاب ايشان ميگردند.
حضرت آية الله أنصارى رحمة الله عليه در چند نامه از نامههاى خود به آقا كه مربوط به سالهاى إقامت حضرت آقا در نجف أشرف است، تأكيد مىكنند كه شكوه جنابعالى از نرسيدن فيوضات مورد قبول نيست و بحمد الله تعالى موفّق، و لطف حقّ تعالى شامل حال شماست؛ و در يكى از آنها كه مربوط به سالهاى أوّل تشرّف حضرت آقا به خدمت ايشان و نسبةً أوائل سير و سلوك آقاست، در پاسخ شكواى آقا از سوء حال، به سبقت ايشان از سائرين تصريح نمودهاند. در اين نامه كه متن آن نشان دهنده اينستكه آنرا در مقام تربيت نوشتهاند، مرقوم ميفرمايند:
«بسم الله عزّ شأنه
مولانا المعظّم، أيَّدكُمُ اللهُ تعالى بِفَضلِه؛ مراسله تريفه شريفه مشتمل بر شكوا از سوء حال زيارت گرديد.
أوّلًا به قول مرحوم حاج شيخ محمّد بهارى جنابعالى كه سَلَم سعادت و صلاح و تقوا و مقامات و درجات نفروختهايد كه وقت اداء رسيده و مطالب داشته باشيد.
ثانياً هر كس جلوتر رفته بيايد مسابقه بدهد؛ اين گو و اين ميدان!
بعد از اين حرفها، اگر چنانچه جنابعالى انتظار كرامات و مقامات داريد، اين مطلب گذشته از آنكه رأساً اشتباه است و سعادت غير از آن ميباشد و بهيچوجه ملازمه با اين آثار ندارد نه از اين طرف نه از آن طرف؛ خلاف سير هم هست، يعنى انتظار اين مطالب سير قهقهرى است و بنده را از مولا دور ميكند.
و هرگاه غرض جنابعالى آن است كه رضاى مولا را دست نياورده و خداى نخواسته از شما كراهتى دارد، حجّت خود را بر اين مقصود إرائه بفرمائيد.
و اگر غرض آنست كه چرا شما مستغرق در عبادت نيستيد، كه در روايت وارد شده: حضرت باقر عليه السّلام به فرزند جليل خود حضرت صادق فرمودند در وقتيكه در گرماى روز در خانه مكّه إصرار به خواندن نماز داشته:
بُنَىَّ! إذا رَضِىَ اللهُ تعالى مِن العَبْدِ، رَضِىَ مِنهُ بِالقَليلِ.) فرزند عزيزم! هرگاه خداى تعالى از بندهاى خشنود شود، به عمل قليلى از او راضى خواهد بود.)
بارى، هرگاه نفس جنابعالى به اين حرفها راضى نمىشود و اشتهاى زيادى دارد، فَعَليكَ بالجوعِ، و السّكوتِ خصوصاً عن البحثِ و الجَدَلِ و أكلِ الشَّعيرِ، و مُلازَمَةِ التَّواضُعِ فى الأحوالِ و الأقوالِ.
خدمت مولانا آقاى حاج شيخ عبّاس و آقاى آقا سيّد محمّد رضا به عرض سلام مصدّعم.
أيّام توفيق مستدام باد، ملتمس دعا هستم. به تاريخ ليله ۱۶ شهر رمضان ۱۳۷۵- الأحقر محمّد جواد.»
نوع دستورات و اورادى هم كه ايشان به علامه طهرانی ميدادند نشانگر موقعيّت والاى آقا نزد ايشان است:
«... در مدّت اقامت حقير در نجف پس از زيارت ايشان كه چهار سال طول كشيد، و پس از مراجعت حقير به طهران كه تا ارتحالشان سه سال طول كشيد، پيوسته به حقير دستوراتى ميدادند، حتّى از أوراد وارده كه جز به مرحوم آية الله حاج شيخ حسنعلى نجابت و حجّة الإسلام آقاى سيّد عبد الله فاطمى شيرازى به كسى ندادهاند به حقير دادهاند»پانویس]« روح مجرّد» ص ۵۴؛ و اين در حالى بود كه سنّ ايشان در اين سالها كمتر از سى و پنج سال بوده است. در «روح مجرّد» ص ۴۳ مىنويسند: «حقير سنّم در زمان رحلت آية الله انصارى سى و پنج سال بود.»[/پانویس]