نویسنده: آیتالله سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد
حضرت علامه والد نسبت به محبّت أهلبيت عليهمالسّلام و توجّه به أنوار مقدّسه آنان خصوصا حضرت صاحبالأمر عجّلاللـهتعالىفرجهالشّريف و نيز إقامه مجالس ذكر و بيان مناقب آنان و مثالب دشمنان ايشان و عزادارى و بكاء در مصائب آن بزرگواران، تأكيد أكيد و اهتمام فراوان داشتند، و سالك را در هيچ مرحلهاى، از توسّل و استمداد از آن ذوات مقدّسه بىنياز نمىديدند.
اوج محبّت و ارادت و خضوع و خشوع در برابر أهلبيت عليهمالسّلام و خاندان رسالتپناه، كاملاً در سيماى حضرت علاّمه والد رضواناللـهعليه و سيره رفتارى ايشان مشهود بود، و در أدبيات كلامى و قلم ايشان در «دوره علوم و معارف إسلام» هويدا و آشكار است.
بارها مىفرمودند: مقام أهلبيت عليهمالسّلام آنچنانكه خود نيز فرمودهاند: لا يُقاسُ بِنا أَحَدٌ، مقامى بس ارجمند و عالى است كه هيچ كس به آن راه ندارد و هرگز نمىتوان كسى را با آنان مقايسه نمود.
علماء و مواليان و أولياء إلهى كه به عالم توحيد و ولايت راه يافتهاند ـ كه در آنجا تعدّد و دوئيّت، متصوّر نيست ـ باز همه در زير چتر و هيمنه ولايت أئمّه عليهمالسّلام بوده و در عالم كثرت همه تحتالشّعاع آن أنوار طاهره مباركه هستند و از موائد كرم و إحسان آنان بهره مىبرند.
براى تذكّر به مقام أهلبيت عليهمالسّلام، بارها داستان شخصى را بيانمىكردند كه براى بهرهورى از فيض عارف كبير و عالم ربّانى حضرت آقاى حاج ميرزا على قاضى رضواناللـهعليه به نجف أشرف سفر كرده بود، و پيش از تشرّف به بارگاه ملكوتى شاه ولايت و عرضه خود بر أميرالمؤمنين عليهالسّلام، خدمت مرحومقاضى رسيده بود؛ و حضرت آقاى قاضى چون متوجّه اين أمر شده بودند به خاطر اين ترك أدب، او را براى هميشه از خود طرد كرده و به او فرموده بودند: ديگر از ما بهرهاى ندارى! و هرچه آن شخص اصرار ورزيده بود، وى را قبول نفرمودهبودند.