کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > انتحار و خودکشی قتل نفس است؛ و در اسلام حرام و ممنوع

انتحار و خودکشی قتل نفس است؛ و در اسلام حرام و ممنوع

نویسنده: حضرت علامه آیةالله حسینی طهرانی قدّس‌سرّه

منبع: رساله نكاحيه، صص ۲۴- ۲۶

فهرست
  • ↓۱- انتحار و خودكشى قتل نفس است؛ و در اسلام حرام و ممنوع‌
    • ↓۱.۱- [سرّ حرمت انتحار و خودكشى در اسلام‌]
  • ↓۲- پانویس

انتحار و خودكشى قتل نفس است؛ و در اسلام حرام و ممنوع‌

بلكه انسان اختيار نفس خودش را هم ندارد. و خودكشى گرچه بواسطه تنگدستى و شدّت فقر، و زندانى شدن متمادى، و ورود مصائب گوناگون باشد حرام است؛ كسى كه به انتحار دست ميزند در جهنّم ميرود، و در آنجا طبق آيه قرآن مخلّد است.

عموم و إطلاق آياتى كه دلالت برحرمت قتل نفس عمدى دارد، شامل قتل انسان نفس خودش را، و شامل قتل نفس غير مى‌شود. أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى الأرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا[۱] بخوبى و روشنى دلالت بر حرمت انتحار هم ميكند.

و علاوه آيه كريمه: وَ أَنفِقُوا فِى سَبِيلِ اللَهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۲] دلالت بر اين مدّعى دارد.

فلهذا اگر دشمن بخواهد انسان را دستگير كند و براى إقرار و اعتراف شكنجه نمايد، انسان حقّ خوردن و بلعيدن قرص‌هاى سمّى كه فوراً او را ميكشد (گرچه بدون درد و التهاب باشد) ندارد؛ اگرچه آن شكنجه با شديدترين وجهى صورت پذيرد و منجرّ به قتل صعب و كشتن و قطعه قطعه شدن انسان گردد.

انسان براى فرار از قتل شديدتر، نميتواند اختياراً دست به انتحار خفيف‌تر بزند. اگر دشمن، انسان را در اطاقى محبوس نموده است و ميخواهد انسان را در دريا و رودخانه غرق كند، انسان حقّ ندارد شير گاز اطاق را باز كرده و خودش را به استنشاق گاز مسموم هلاك كند؛ گرچه اين عمل نسبت به غرق شدن آسانتر باشد.

لشكريان مسلمان كه در كشتى نشسته و آماده نبرد و جنگ با كفّارند، اگر كفّار كشتى آنان را با نفت و بنزين، و يا پرتاب موشك، و يا سائر آلات مُحرِقه آتش بزنند، و مسلمين سوختن و آتش گرفتن خود را در برابر ديدگان خود همچون آفتاب روشن ببينند، حقّ ندارند براى فرار از سوختگى، خود را به دريا پرتاب كنند و غرق شدن را اختيار نموده و به دست خود بدينگونه جان سپرند.

اگر مريضى مبتلا به بعضى از امراض مهلكه و صعب شده است، مانند بعضى از اقسام سرطان كه حقّاً حيات براى او جز تلخى چيزى نيست، حقّ ندارد انتحار كند؛ و به دوست پزشك معالج و يا به پرستار رفيق و صميمى‌اش توصيه كند تا زودتر از اجل طبيعى موعود و مرگ معهود، وى را با تزريق راحت كند. اينها همه قتل نفس است؛ و حرام و ممنوع.

[سرّ حرمت انتحار و خودكشى در اسلام‌]

و سرّش آنست كه: انسان مالك خودش نيست تا بتواند در حيات و ممات خود، خودش تصميم بگيرد. مالك انسان، و خالق او، و ربِّ او، و مُحيى و مُميت او، خداوند است عزّ و جلّ؛ و او تمام اين طرق از كشتن را به روى او بسته است. و او بايد صد در صد، در صددِ ادامه حيات و تأمين عمر باشد؛ تا جائيكه مرگ، خودش به سراغ او بيايد.

و سرّ اين مطلب آنست كه: انسان و حقيقت او، و موجوديّت او به بدن او نيست تا خودش اختيار رها كردن آنرا داشته باشد؛ واقعيّت و حقيقتِ وى نفس ناطقه و روح اوست، و آنهم با مُردن از بين نمى‌رود. فلهذا تا وقتى كه به كمال خود نرسيده است بايد در دنيا بماند گرچه تحمّل مشكلات و مصائب را بكند، و چه بسا اين مصائب نيز موجب كمال روحى وى خواهد شد. و انتحار، دست زدن به مرگ قبل از وقوع است، و ميوه نارسيده را از درخت چيدن، و قبل از فعليّت، در نطفه استعداد و قابليّت، نفس ناطقه را از بدن بيرون كشيدن و خلع لباس نمودن.

بر اين اساس است كه در ميان مسلمانان انتحار ابداً ديده نمى‌شود؛ و اگر در ميانِ سالى، يكى دو فقره اتّفاق افتد ناشى از جهل آنان به مسأله و گمان خلاص از اين دنيا و رنجها و آلام و مصائب آن بوده است؛ غافل از آنكه آتش جهنّم از اين رنجها و آلام شديدتر و سوزاننده‌تر و گدازنده‌تر است.

امّا در ممالك كفر بالاخصّ در اروپا و آمريكا، به قدرى شيوع دارد كه در هر روز رقم مُعْتَنابِهى از متوفّيات شهرها را تشكيل ميدهد. آنها در اثر برخورد با ناملايمى دست به انتحار ميزنند. فلهذا بر اين اصل، بسيار ضعيف الإراده و كم تحمّل هستند. قدرت تحمّل مشكلات امراض صَعْبه، و اختلافات شديد زن و شوهرى و همسايگى، و فقر و كم بضاعتى، و مردود شدن در امتحانات نهائى و كنكورها و غير ذلك را ندارند؛ به مجرّد وقوع بعضى از اين رويدادها دست به خودكشى مى‌زنند.

كراراً شنيده‌ام: در انگلستان كه مردم محروم آن، در سال روى آفتاب را كمتر مى‌بينند، و اغلب أوقات آن جزيره كوچك، بواسطه سواحل دريائى گرفتار غَيم و ابرهاى غليظ و هواى شرجى و كنار دريائى است، براى گردش و تفريح و رفتن به بيرون شهر، روزهاى نادر آفتابى بسيار مرغوب و مطلوب است. و روزى كه خورشيد طلوع كند، گويا حيات نوينى گرفته‌اند؛ در اين صورت اگر جوانان آنجا با هم وعده تفريح و بيرون رفتن در روز معهود آفتابى را داشته باشند، اگر احياناً آفتاب طلوع نكند دست به انتحار مى‌زنند.

در اثر نزاع‌هاى مختصر خانوادگى كه هر روز ما با شديدتر از آنها دست به گريبانيم، آنها خودكشى ميكنند.

پانویس

۱. قسمتى از آيه ۳۲، از سوره ۵: المائدة؛ و در ص ۲۱ از همين كتاب ترجمه‌اش ذكر شد.

۲. آيه ۱۹۵، از سوره ۲: البقرة: «و در راه خدا انفاق كنيد! و با دستهاى خودتان خود را در تهلكه نيفكنيد! و نيكى بنمائيد كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد».