نویسنده: آیتالله سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد، صفحه
حضرت علامه والد مىفرمودند:
انسان در مقابل أهلبيت عليهمالسّلام بايد عبد محض و تسليم صرف باشد و إراده خود را در إراده آنان فانى نمايد. نبايد از خود نظرى بدهد، يا براى خود حقّى قائل باشد و توقّع و انتظارى از امام عليهالسّلام داشته باشد. خلاف أدب است كه انسان به محضر امام عرض كند: من براى شما چنين كردم، چنان كردم، شما نيز در عوض براى من چنين و چنان كنيد؛ انسان هرچه دارد و هرچه كرده از لطف و عنايت امام بوده و در مقابل ايشان چيزى ندارد.
روزى در محضر أنور ايشان، شخصى كه مدّتها دست به گريبان مشكلى بود و از نور ثامن الحجج حضرت علىّبنموسىالرّضا عليهآلافالتّحيّةوالثّناء استمداد نموده ولى گره از كار او گشوده نشده بود، عرض كرد:
بعد از بارها تشرّف به حرم حضرت رضا عليهالسّلام و التجاء و عرض حاجت، چون آن حضرت پاسخ ما را ندادند، از ايشان قهر كرده و مدّت يكسال است كه به حرم مشرّف نشدهام!
فرمودند:
اشتباه بزرگى مرتكبشدهاى! انسان كه با امام خود قهر نمىكند! فعل امام عليهالسّلام بر أساس حكمت و مصلحت انسان است نه مطابق با هواى نفس آدمى، گرچه به ظاهر بر ضرر او باشد.
حضرت آقاى حدّاد قدّسسرّه مىفرمودند:
حواريّون و أصحاب سرّ و خواصّ أميرالمؤمنين عليهالسّلام با آنحضرت در عوالم وجود معيّت پيدا كرده و يكى بودند. و با خضوع و خشوع و إلقاء أنانيّت و تسليم محض در برابر ولايت كلّيّه إلهيّه آنچنان در روح امام فانى گشتهبودند كه حجاب كثرت از ميان آنها برداشته شده بود، و روى همين جهت حضرت براى آنان پرده از أسرار عالم توحيد برمىداشتند و علوم و معارف ربّانى را در خلوت خود براى آنان بازگو مىكردند. و انسان در ارتباط و اتّصال باطنى خود با امام عليهالسّلام بايد مانند أصحاب خاصّ آن حضرت بوده و در برابر ولايت و ملكوت آن حضرت زانو زده و إراده و اختيار و حكم امام را جانشين إراده و اختيار و حكم خود كند تا بتواند از مائده ولايت متمتّع و بهرهمند شود.