نویسنده:آیتالله سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد
أذكارى كه حضرت علاّمه والد به سالكانى كه در حجر تربيت ايشان قرار گرفته و در حوزه عرفانى ايشان مدارج كمال را طىّ مىنمودند، تعليم مىدادند، همان أذكار و أوراد وارده در قرآنكريم و روايات أهلبيت عليهمالسّلام بود. و عموما بعد از دستور توبه[۱]، سفارش به ذكر تهليل: لا إلَهَ إلّا اللَه و ذكر يونسيّه: لا إِلَـهَ إلّا أَنتَ سُبْحَـنَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّـلِمِينَ [۲]مىكردند
نسبت به ذكر يونسيّه عنايت خاصّى داشتند و آن را در حال سجده مطلوب مىدانستند.
مىفرمودند:
«سالك بايد در قسمت أوّل ذكر يونسيّه: لا إِلَـهَ إلّا أَنتَ سُبْحَـنَكَ، حضرت پروردگار را در اوج عزّت و قدرت و رفعت لحاظ كرده و نظر به جلال و كبرياى او و تنزّهش از هر عيب و نقصى داشته باشد، و در قسمت دوّم: إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّـلِمِينَ خود را در حضيض ذلّت و فقر و مسكنت ببيند؛ پس سالك در ذكر يونسيّه يك قوس صعود و يك قوس نزول دارد.»
أمّا در قوس صعود، به نحو خطاب و حضور، الوهيّت را منحصر در حضرت حقّ كرده و پشتپا بر بساط عالم اعتبار زده و براى هيچچيز جز خدا أصالت قائل نشده، و او را تسبيح گفته و برفراز قلّه توحيد مىايستد.
و أمّا در قوس نزول، از آنجا كه هنوز در قيد و اسارت تعيّن خويش بوده و توحيد او خالص نشده، پس از تسبيح خدا نزول كرده و در مقام عبوديّت قرارگرفته و هر آنچه از كرامات و قرب حضرت دوست از او فوت شده است را ناشى از ظلم و تقصير خود ميداند كه به سوء اختيار، خود را در سجن عالم طبيعت محبوس كرده است.[۳]
۱. مراد از دستور توبه، دستورىاست كه مرحوم سيّد در إقبال و محدّث قمّى در مفاتيحالجنان در أعمال يكشنبه أوّل ماه ذىالقعده از رسول خدا صلّىاللـهعليهوآلهوسلّم روايت نمودهاند و طبق نقل مرحوم سيّد اين دستور اختصاص به ماه ذىالقعده ندارد.
محدّث قمّى در بيان كيفيّت آن ميگويد: غسل كند و وضو بگيرد و چهار ركعت نماز گزارد و در هر ركعت حمد يكمرتبه و قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ سهمرتبه و معوَّذتَين يكمرتبه، پس استغفار كند هفتادمرتبه، و ختم كند استغفار را به لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ باللَهِ العلىِّ العَظيم. پس بگويد: يا عزيزُ يا غفّارُ اغفِرلى ذُنوبى و ذُنوبَ جَميعِ المؤمنين و المؤمناتِ فإنّه لا يَغفِرُ الذُّنوبَ إلاّ أنْتَ. (الإقبال، ج ۲، ص ۲۰؛ و مفاتيحالجنان، ص ۲۴۷)
۲. قسمتى از آيه ۸۷، از سوره ۲۱: الأنبيآء.
۳. كلمه شريفه: سُبْحَـنَكَ در اين ذكر شريف، گرچه مقدّمه اعتراف به اينستكه هر نقص و ظلمى به بنده منسوب است و خداوند از هر جهت منزّه است، ولى شخص ذاكر در هنگام ذكر و تلفّظ به اين كلمه شريفه بايد توجّه به خداوند داشته باشد و جمع بين توحيد و تنزيه كند؛ و لذا در حقيقت تتمّه: لاَ إلَـهَ إلّا أَنتَ محسوبميگردد، و لذا در برخى از أدعيه شريفه مثل دعاى جوشن كبير، تسبيح قبل از تهليل واردشدهاست.