نویسنده: آیتالله سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد
حضرت علاّمه والد قدّساللـهنفسهالزّكيّة مىفرمودند: راه خدا، راه خاكسارى و مسكنت است. اگر انسان از خوديّت خود تنزّل كند و خود را پائين بياندازد، خداوند ترحّم ميكند، ولى اگر از كبر و هستى پوشالى خود تنزّل نكند خدا نيز بر او ترحّم نكرده و از او دستگيرى نمىكند. او در كمال عزّ خود مستغرق است و ميگويد: يا تو آقايى يا ما! دو پادشاه در اقليمى نمىگنجند. مىفرمودند: سالك راه خدا براى وصول به خدا و رسيدن به كمال بايد از همهچيز حتّى از خودش بگذرد؛ تا يك ذرّه إنيّت و أنانيّت در او هست محال است به شاهراه حقيقت برسد و از شريعه آن ماء معين استفاده كند.
در ترسيم مجازى بودن هستى انسان گرفتار نفس و جلوههاى آن مىفرمودند: سابقا در جشنها و بازىها مرسوم بود كه فيلهاى بادى را هوا مىكردند و وقتى به آسمان نگاه مىكردى، فيلى بزرگ را در وسط آسمان مىديدى! امّا آن فيل، در عالم توهّم فيل بود، سنگينى نداشت، كافى بود سوزنى به آن بزنى تا باد آن خالى شده و ديگر فيلى در كار نباشد. انسان نيز چنين است؛ اگر به جاى عبوديّت و مسكنت، هواى نفس در آن رخنه كند، يك انسان بادى و كاذب از آن مىسازد كه با انسان حقيقى كه تجلّىگاه ولايت حضرت پروردگار است زمين تا آسمان تفاوت دارد.