کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > تعمیق روابط علامه طهرانی با علامه طباطبایی

تعمیق روابط علامه طهرانی با علامه طباطبایی

مربوط به دسته های:
ارتباط با علامه طباطبایی -

منبع: آیت نور صفحه۱۱۸و۱۱۹

فهرست
  • ↓۱- شروع تحصيلات و تعميق روابط
  • ↓۲- پيوند علمى و تربيتى‌
  • ↓۳- پانویس

شروع تحصيلات و تعميق روابط

«... بارى ايشان درس فلسفه را براى ما در مدرس مدرسه شروع كردند، و با آنكه بنا بود خصوصى باشد طلّاب مطّلع شدند و در روز اوّل قريب يك صد نفر مدرس را پر كردند و ايشان درس را شروع كردند.

در عين حالى كه در بين درس نيز بقدر كافى بحث و گفتگو به عمل مى‌آمد وليكن بعلّت تراكم جمعيّت صلاح نبود كه اشكالات و ايرادات از سطح معمولى درس بالا رود، بنابراين براى روشن شدن بعضى از مطالب پيوسته ما پس از خاتمه درس تا در منزل به همراه ايشان ميرفتيم و در راه همواره گفتگو بود.»

از آنجا كه علّامه طباطبائى أعلى الله مقامه الشّريف به جدّيّت و استعداد و هوش و پشتكار حضرت آقا واقف گشته بودند نه تنها براى اجابت دعوت وى درس فلسفه خصوصى راه انداخته و به سؤالاتشان توجّه مى‌نمودند بلكه بسيار دقيق و پر حوصله و با پى‌گيرى خاص هر روز به حجره او سر مى‌زدند و باب مراودات علمى را مفتوح ميداشتند، و زمينه معارف قرآنى و مباحث تربيتى و عملى را آماده مى‌ساختند. در اين باره ميفرمايند «: عشق و علاقه ما به ايشان زياد شد. و چون مردى ساده و بزرگوار و خليق و با حيا و بى‌آلايش بودند عينا مانند يك برادر مهربان و رفيق شفيق با مارفتار ميكردند؛ عصرها در حجره مى‌آمدند و هر روز يكى دو ساعت را علاوه بر درس رسمى براى ما گفتگوهائى از قرآن مجيد و معارف إلهيّه داشتند.

علاوه بر درس فلسفه، يك دوره از هيئت قديم را براى ما درس دادند. [۱]و درس تفسير را نيز براى ما شروع كردند. و گهگاهى از حالات بزرگان و اولياء خدا و مكتب‌هاى عرفانى براى ما بياناتى داشتند. بالأخص از استاد نجف خود در معارف الهيّه و اخلاق، مرحوم سيّد العارفين و سند المتألّهين آية الله الوحيد آقاى حاج ميرزا على آقاى قاضى رضوان الله عليه براى ما بيان مفصّلى داشتند كه بسيار براى ما دلنشين و دلپسند بود.

و مجالس ما با ايشان علاوه بر اوقات دروس رسمى در شبانه روز گاهى به دو و سه ساعت مى‌رسيد.»

پيوند علمى و تربيتى‌

«... شيفتگى و عشق و علاقه ما به حضرت ايشان به حدّى رسيد كه براى انس و ملاقات بيشتر و استفاده و استفاضه افزون‌تر حجره مدرسه را ترك نموده و در قُرب منزل ايشان اطاقى اجاره كرديم و بدانجا منتقل شديم؛ و بطور مدام و مستمر يكى دو ساعت به غروب مانده و بعضى از اوقات تا پاسى از شب‌ گذشته ايشان براى ما از مواعظ اخلاقى و عرفانى بياناتى داشتند. و در فصل بهار در باغ قلعه كه در قُرب منزل بود مى‌آمدند و براى ما و يكى دو نفر از رفقاى ديگر از سيره و روش فلاسفه الهيّه اسلاميّه، و از مسلك علماى اخلاق، و سير و سلوك عرفاى عاليقدر بالأخصّ از احوال مرحوم آخوند ملّا حسينقلى همدانى و شاگردان مبرّزش چون آقا سيّد احمد كربلائى طهرانى و آقاى حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى و آقاى حاج شيخ محمّد بهارى و آقاى سيّد محمّد سعيد حَبّوبى و از سيره و روش مرحوم سيّد ابن طاووس و بحر العلوم و استاد خود مرحوم قاضى رضوان الله عليهم أجمعين بطور مشروح بياناتى داشتند كه راهگشاى ما در معارف إلهيّه بود.»

پانویس

۱. صديق ارجمند جناب حجّة الإسلام آقاى حاج سيّد محمّد على آية الله زاده ميلانى گفتند: روزى ما در معيّت پدرم و عموهايم يك درشكه از تبريز براى دهى كه علّامه در آن سكونت داشت- شادآباد يا غير آن- گرفته سوار شده و مى‌رفتيم، و قبلًا عموهايم با پدرم سخنى از قبله به ميان آورده بودند و هنوز قبله نماى رزم‌آرا به ميان نيامده بود. در بين راه كه در درشكه مى‌رفتيم عموهايم به پدرم گفتند: اين شخص مگرچه شخصيّتى است كه شما با درشكه از تبريز بسوى او و به آن ده ميرويد؟ پدرم گفت: همان كسى كه در حلّ اين مسأله (قبله كه قبلًا مورد سخن بوده است) استاد و فريد است.

و در غالب از موارد و اوقات مرحوم پدرم مى‌گفت: علّامه طباطبائى علومى دارد كه ما نداريم. و منظور پدرم از آن علوم، علوم باطنى و غيبى بوده است. (منه قدّس سرّه)