منبع: آیت نور صفحه ۴۵۷تا ۴۶۰
علامه طهرانی براى تفسير «الميزان» ده امتياز بزرگ شمرده آن را بهترين تفسير جهان اسلام معرّفى ميكردند.
اوّل: روش تفسيرى الميزان؛ كه تفسير قرآن به قرآن است، و با آن حقيقت پيام قرآن كشف مىشود؛ ولى با سائر روشها كه پذيرش مطلبى از قبل و تطبيق آيات الهى بر آنست روح قرآن نابود و حقيقت قرآن كشته مىشود، و تفسير قرآن نيست بلكه استخدام قرآن براى اثبات مطالب از پيش پذيرفته شدهخويش است. بايد با ذهن خالى به محضر قرآن رفت و معناى آيات الهى را با كمك آيات ديگر استخراج نمود. كه در الميزان اين روش بنحو اكمل رعايت شده و اين مهمترين مزيّت الميزان است.
دوّم: مراعات معانى كلّيّه براى الفاظ موضوعه؛ بدين معنى كه الفاظ براى مصداق يا مصاديق خاصّى وضع نشدهاند.
سوّم: تفكيك موارد جَرْى و تطبيق، از متن مدلول مطابَقى آيات.
چهارم: جامعيت الميزان؛ كه علاوه بر بيانهاى قرآنى حاوى مباحث مختلف روائى، اجتماعى، تاريخى، فلسفى و علمى است. آنهم منظّم و تفكيك شده بدون درهم آميختگى و خلط مباحث.
و همچنين پرداختن به مسائل امروز جهان از آراء و افكار مكتبهاى جديد و عرضه آنها به قانون اسلام و تعيين مواضع مورد قبول و مواضع مورد اشكال و ايراد، با بيانى جامع و روشن.
و همينطور طرح اشكالات و ايرادهاى وارده بر قانون مقدّس اسلام از ناحيه مكتبهاى شرقى و غربى و الحادى و كفرى كه به سرزمينهاى اسلامى سرايت كرده، و پاسخ گوئى كافى و روشن به آنها.
پنجم: پاسدارى از مكتب تشيّع؛ كه با بحثهاى دقيق و عميق و نشان دادن مواضع آيات اين مهم را ايفا كرده است، و با لسانى رسا و بليغ بدون آنكه حميّتهاى جاهلى را برانگيزد و آتش عصبيّت را دامن زند، از روى نفس آيات قرآن و تفسيرى كه قابل ردّ و انكار نباشد، و نيز بوسيله رواياتى كه از خود عامّه نقل شده در هر موضوعى از موضوعات وِلائى مطلب را روشن، و ولايت عامّه و كلّيّه حضرت أمير المؤمنين علىّ بن أبى طالب و ائمّه طاهرين صلوات الله و سلامه عليهم أجمعين را برهانى و مبيّن مىنمايد.
ششم: نقد برخى تفاسير معاصر؛ كه نسبت به مفسّرين معاصر مصرى عامّه بدون آنكه نام ببرد مطلب را نقل و به بيان موارد ضعف و نقد آنها پرداخته و مواقع خطا و اشتباه را روشن ميكند.
هفتم: تبيين مسائل اخلاقى؛ كه بطور مشروح مسائل اخلاقى را به مناسبتهاى مختلف طرح و بررسى مىنمايد.
هشتم: اشاره به مطالب عرفانى؛ كه در مسائل عرفانى بطور دقيق و لطيف با اختصار ميگذرد و با يك جمله كوتاه يك عالَم علم را نشان ميدهد و انسان را به لقاء الله و وطن اصلى دعوت ميكند.
نهم: جمع بين ظاهر و باطن؛ از توجّه صرف به مسائل ظاهرى و غفلت از مطالب حقّه باطنى، يا توجّه محض به مسائل باطنى و غفلت از ظاهر پرهيز شده، و جمع بين هر دو امر بخوبى ملاحظه گرديده است.
دهم: جمع بين عقل و نقل؛ بقدر كافى از براهين عقليّه در كنار ادلّه نقليّه بهرهبردارى شده، و از نقل گرائى صرف يا عقل گرائى محض پرهيز شده و از هر دو اهرم بنحو اكمل استفاده گرديده است.[۱]
همچنين تفسير «الميزان» را مايه افتخار و سربلندى شيعه، و متّصل به عالم ملكوت، و يكّه تاز ميدان معرّفى كرده بر ضرورت تدريس آن در حوزههاى علميّه تأكيد مىنمايند:
« اين تفسير بقدرى جالب است و به اندازهاى زيبا و دلنشين است كه ميتوان به عنوان سند عقائد اسلام و شيعه به دنيا معرّفى كرد، و به تمام مكتبها و مذهبها فرستاد و بر اين اساس آنان را به دين اسلام و مذهب تشيّع فرا خواند. كما اينكه خود به خود اين مهم انجام گرفته و «الميزان» در دنيا انتشار يافته و در قلب پاريس و آمريكا رسيده و به كشورهاى اسلامى نُسخ زيادى از آن إرسال شده و مورد بحث و تدقيق قرار گرفته است، و موجب فخر و مباهات شيعه و سرافرازى آنان در مجامع علمى گرديده است.من كه به مطالعه اين تفسير مشغول مىشوم،در بعضى از اوقات كه آيات را به هم ربط ميدهيد و زنجيروار آنها را با يكديگر موازنه و از راه تطبيق معنى را بيرون مىكشيد، جز آنكه بگويم در آن هنگام قلم وحى و الهام إلهى آنرا بر دست شما جارى ساخته است تعبير ديگرى ندارم!ايشان سرى تكان داده و ميفرمودند: اين فقط حسن نظر است؛ ما كارى نكردهايم.»[۲]اين تفسير در نشان دادن نكات دقيق و حسّاس، و جلوگيرى از مغالطه كلمات معاندين، و نيز در جامعيّت، منحصر به فرد است؛ و حقّا ميتوان گفت: از صدر اسلام تا كنون چنين تفسيرى به رشته تحرير در نيامده است ...
اين ناچيز با آنكه بيش از سى دوره از تفاسير مهمّ شيعه و سنّى را در دسترس و مورد مطالعه دارم، هيچگاه مانند «الميزان» تفسيرى دلنشينتر و لذّت بخشتر و جامعتر نديدهام؛ و كأنَّه با تفسير «الميزان» بقيّه تفاسير كم و بيش منعزل ميگردند و جاى خود را به «الميزان» ميدهند.
و در اين حقيقت، اين حقير متفرّد نيستم بلكه بسيارى از علماء أعلام و متفكّرين عظام و اهل بحث و تحقيق اين مطلب را ارائه كردهاند و يا زمزمه آنرا دارند.
دوست و صديق راستين و هم دوره طلبگى ما: زعيم عاليقدر حاج سيّد موسى صدر خَلّصَهُ اللهُ مِن أيدى الفَجَرة و أطالَ اللهُ بَقآءَه، از عالِم وحيد و نويسنده معروف و متضلّع خبير لبنان: شيخ جواد مغنيه نقل ميكرد كه او مىگفت: از وقتى كه «الميزان» به دست من رسيده است كتابخانه من تعطيل شده و پيوسته در روى ميز مطالعه من «الميزان» است.
اين حقير روزى به حضرت استاد عرض كردم: هنوز اين تفسير شريف در حوزههاى علميّه جاى خود را چنانكه بايد باز نكرده است، و به ارزش واقعى آن پى نبردهاند؛ اگر اين تفسير در حوزهها تدريس شود و روى محتويات و مطالب آن، بحث و نقد و تجزيه و تحليل بعمل آيد و پيوسته اين امر ادامه يابد، پس از دويست سال ارزش اين تفسير معلوم خواهد شد.
در دفعه ديگر عرض كردم: