نویسنده: آیتالله سید محمدصادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد، صفحه
حضرت علامه والد مىفرمودند: بعضى مىپندارند كه دنيا نقد و آخرت نسيه بوده و هيچ عاقلى اين دنياى نقد همراه با لذائذ و عيش گوارايش را با آخرت معاوضه نمىكند.
«نخير! عالم عقبى نقد است؛ و دنيا نه نقد است و نه نسيه.» يعنى اين دنيا با تمام مظاهرش جز سراب و وهم چيزى بيش نيست؛ مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَ مَا عِنداللَهِ باقٍ.[۱] «آنچه نزد شماست، همه محكوم به فناء و نيستى بوده و تمام مىشود؛ و آنچه نزد خداست، باقيست و حقيقت دارد.»
يكشب درحالىكه شام خود را كه مقدارى نان و پنير بود صرف مىكردند، رو به حقير كرده و فرمودند: «آقا سيّدمحمّدصادق! كسى كه خدا را دارد، تمام عيش و خوشى عالم را دارد ولو اينكه غذاى او مقدارى نان و پنير باشد و يا با نان خشكى سدّ جوع كند، اينها مهمّ نيست؛ و كسى كه خدا را ندارد هيچ ندارد.»
ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَكَ؟ وَ ما الَّذى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟[۲] «خدايا! كسى كه تو را از دست داد چه چيز را يافت؟ و كسى كه تو را يافت چه چيزى را از دست داد؟»
و لذا در مورد كسى كه عشق و محبّت حضرت حقّ در دل او موج مىزند و آن عشق و شور او را به سوى خدايش هدايت ميكند، مىفرمودند: زندگى هيچكس به شيرينى زندگى عاشق و محبّ خدا نيست. اگر انسان لباس و مسكن و خوراك نداشته باشد، و بالجمله بر كنار از زخارف دنيا باشد، ولى دل او از عشق و محبّت پروردگار گرم و روشن باشد، أحدى در عالم، در خوشى و سرور و شادمانى به پاى او نمىرسد.
[۱] قسمتى از آيه ۹۶، از سوره ۱۶: النّحل.
[۲] مفاتيحالجنان، ذيل دعاى عرفه، ص ۲۷۳.