منظور و مقصودِ از حوزه علميّه، درس علمى و عملى قرآن كريم است، فهميدن قرآن و عمل كردن به آنست.
نویسنده:حضرت علامه آیت الله حسینی طهرانی
منبع: نگرشى بر مقاله بسط و قبض تئوريك شريعت ص ۱۱۲ و۱۱۳
«منظور و مقصودِ از حوزه علميّه، درس علمى و عملى قرآن كريم است، فهميدن قرآن و عمل كردن به آنست.
و براى تحقّق اين مراد بايد علم معارف در سطح عالى، و عقائد و اخلاق را بخوبى فرا گرفت. و براى حصول اين مطلب بايد از علم تفسير قرآن و حديث و درايه و رجال مدد جست. راه وصول به علم صحيح و عمل صحيح، علم فقه (و لازمه آن علم اصول) و كلام و حكمت و عرفان است. و اين معانى متحقّق نمىشود مگر زمانى كه به لسان قرآن و زبان پيغمبر أكرم و اوصياى گراميش عليهم الصّلوة و السّلام آشنائى و اطّلاع كامل داشته باشيم و بر سيره و سنّت و روش علمى و عملى آنها واقف گرديم. فلهذا بايد اطّلاع بر علوم عربيّت و ادبيّت از صرف و نحو و لغت و اشتقاق و معانى و بيان و بديع و محاورات نثرى و نظمى داشته باشيم و از سيره و تاريخ آنها با خبر باشيم.
رشتههاى فوق كه همگى آنها بسيار مهمّ است، آدمى بايد در هر يك ازآنها صاحب نظر و متخصّص شود تا بتواند اجتهاد كند و اجتهادش صحيح باشد و گرنه نتيجه تابع أخسّ مقدّمتَين است؛ گرچه خودش ادّعاى اجتهاد نمايد ولى در عمل مقلّد خواهد بود ..
عالم شدن و متخصّص شدن در دانشهاى بالا بسيار زحمت دارد. عمرى را بايد طلبه خوش فهم و خوش استعداد و با هوش، كه هم قواى فكريّه و هم حافظهاش خوب باشد، آنهم با عشق و علاقه سرشار، آنهم با صبر و حوصله و استقامت در مشكلات و توجّه به خدا و استمداد از فيوضات ربّانيّهاش سپرى كند تا بدين مرحله نائل آيد.
طلبه بايد با دو بال علم و عمل حركت كند، و پا بر دنياى دون نهد، و نطفه حبّ رياست و آقائى و سرورى را در كانون وجود خويشتن نابود كند، و پشت بر همه اعتبارات و تعيّنات مانعِ از وصول بنمايد؛ تا بحول و قوّه الهى بتواند كامياب شود.
تازه از ميان دهها و صدها طلبه يكى دو نفر بيشتر نمىتوانند اين راه را به پايان برسانند و به جامعيّت و كمال موفّق آيند.
مدارس علوم دينى بايد دور از ازدحام و جمعيّت و بازار و مردم دنياخواه، و دور از ظواهر و مظاهر عيش و راحت طلبى و وقت گذرانى باشد، تا جمعيّتِ فكر براى طلّاب ميسّر باشد. بهمين جهت است كه محلّ اين مدارس را نجف اشرف و يا كربلاى معلّى و يا كاظمين و سامّراء و مشهد مقدّس و شهر مقدّس قم انتخاب كردهاند، و مدارس را قريب به صحن مطهّر ساختهاند، تا طلبه بواسطه نزديكى و قرب با مركز معنوى و روحانى بيشتر بتواند بهره يابد.
و تحقيقا كسى كه بخواهد درسش اساسى و اصولى باشد در تمام شبانه روز پنج دقيقه را فراغت ندارد تا به مطالعه كتابهاى خارج از متن دروس و يا به كارهاى دگر مشغول شود، و گرنه درسش سطحى و بدون پايه ميشود.»