منبع: آیت نور ۳۱۵ تا ۳۲۲
بايد توجّه داشت كه دستگاه طاغوت و سازمان امنيّت با حسّاسيّت فراوان نظارت و مراقبت خاصّى نسبت به عالمان فعّال إعمال مىنمود كه حضرت آقا نيز از اين امر مستثنى نبودند، ولى بعلّت فراست و هوشيارى و كتمان سرّ و دقّت نظر نمىتوانستند از ايشان مدرك و بهانهاى بدست آورند. با اينكه ايشانعالمى ساكت و خموش كه حدّأكثر نماز جماعتى اقامه كند نبودند؛ بلكه در قلب طهران در قالب اقامه نماز جماعت، و سخنرانىهاى منظّم هفتگى و ماهيانه و ساليانه، و تدريس و تشريح وظائف دينى مردم و تربيت جوانان؛ پايگاه حسّاسى را راه اندازى و اداره ميكردند كه صد البتّه از ديد مأموران ساواك كه در چهرههاى مختلف ايشان را إحاطه كرده بودند مخفى نمىماند، ولى به گونهاى ظريف عمل مىنمودند كه هيچ مستمسكى بدست ساواك نميدادند. و اين امريست بسيار مهم كه كار را بنحو أحسن انجام دهى و دشمن را هم ناكام بگذارى.
خود ايشان به بيان رمز موفّقيّت و سلامت اين دوران اينچنين پرداختهاند:
«... دو امر بسيار مهم كه با تأييدات و تسديدات حضرت سبحان، حافظ و نگهدار ما بود يكى اين بود كه: در تمام اين مدّت طولانى، در منبرها، در تفسيرها، در خطبهها، در بيان تاريخ و سُنَن رسول الله و ائمّه طاهرين سلام الله عليهم أجمعين فقط بيان كلّيّات مىشد، و از انتقاد و بدگوئى به شخص خاصّى، هر كه باشد خوددارى مىشد. تفسير آيات درباره جهاد و قيام و حركت و اخلاق رسول الله بيان مىشد، امّا حمله به شاه و دربار و نخست وزير و وزراء و أمثالهم نمىشد، زيرا اگر مىشد ما ديگر قادر بر ادامه كار نبوديم و در وهله نخستين نطفه را در رحم عقيم و فاسد ميكردند. فلهذا براى اراده و نيّت تربيت مردم و بالأخص جوانان و ارائه مكتب، ناچار از بيان كلّيّات و يا تطبيقى كه موجب حمله دستگاه نشود بوديم. و اين امر بسيار مهم بود.مثلًا در جشن نيمه شعبانى كه در سال ۱۳۷۸ در مسجد قائم گرفتيم[۱]، مقدار چهار هزار نسخه از تبريكات نامه به صورت و عبارت زير نوشته و علاوه بر دادن به حضّار و واردين و مدعوّين از افراد مهم و سرشناس، مقدار كثيرى از آنرا با پست براى علما و فضلاى نجف و كربلا و كاظمين و بسيارى از علماى ايران در شهرهاى مختلف بعنوان تبريكنامه در پاكت خاصّى گذارده و ميفرستاديم:
تبريكنامه نيمه شعبان
بسم الله الرّحمن الرّحيم عيد ميلاد پر افتخار حضرت قائم آل محمّد حجّة بن الحسن المهدىّ العسكرى عجَّل اللهُ فرجَه الشّريف را به تمام مسلمين جهان تبريك عرض مىكنيم.
بار الها! اين عيد را بر همه مبارك گردان، روش آنها را نيكو، دلهاى آنها را زنده فرما، و در إعلاء كلمه حقّه توحيد و حفظ حريم مقدّس قانون اسلام و رايت عدل، پيروزى ده.
اللَهُمَّ إنَّا نَرْغَبُ إلَيْكَ فِى دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الإسْلَامَ وَ أهْلَهُ وَ تُذِّلُ بِهَا النِّفَاقَ و أَهْلَهُ، و تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إلَى سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرامَةَ الدُّنْيَا و الأَخرة.
«بار پروردگارا ما جميع گروه شيعيان با تضرّع و ابتهال به درگاه تو از سويداى دل خواهانيم كه دورهاى پسنديده پيش آورى كه در آن دوران، اسلام و ياورانش را سر بلند فرموده نفاق و پيروانش را ذليل و خوار گردانى، و ما را از داعيان به فرمانبردارى و از رهبران آنها به راه خودت قرار دهى، و بدين سبب از مواهب عاليه و نفائس خزانه جودت در دنيا و آخرت روزى ما فرمائى.»
آنچه از مجموعه أخبار و احاديث متواترى كه درباره ظهور حضرت ولىّ عصر أرواح العالمين فداه وارد شده استفاده ميشود آنكه: ظهور آن حضرت در زمانى است كه دنيا پر از جور و ستم شده باشد و در عين حال بايد زمانه استعداد ظهورش را پيدا نموده ياران و ياوران كافى براى يارى و همراهيش حضور بهم رسانند. يعنى در عين حال كه اكثريّتى بسيار انبوه صحنه پهناور گيتى را به ظلم و عدوان تهديد مىكنند، در قبال آنها اقلّيّتى با ايمان راسخ و عقيدهاى استوار، ثابت قدم، فداكار، مجاهد، براى نصرتش آماده گردند، چنانچه در «احتجاج» ضمن نامهاى كه آن حضرت به شيخ مفيد رضوان الله عليه نوشتهاند اين جهت را متذكّر شده ميفرمايند:
وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَهُ لِطَاعَتِهِ، عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلوبِ فِى الْوَفآءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ اليُمْنُ بِلِقَآئِنَا.
«و اگر شيعيان ما، كه خداوند آنها را موفّق به طاعتش كند، با افكار و آراء خود در وفاى عهدى كه به آنان شده است يكدل و يك جهت شوند، هر آينه يُمن تشرّف آنها به ملاقات ما به تأخير نمىانجامد.»
بنابراين بر جميع عاشقان و دلباختگان ظهورش و تشنگان ماء مَعين و آرزومندان اهتزاز لواى حق و پرچم معدلتش لازمست كه با ارادهاى متين و فكرى آزاد در راهنمائى مردم به حقائق اسلام و معارف عاليه قرآن مجيد اهتمام نمايند تا رفته رفته جانها زنده و براى نفحات جانفزايش آماده گرديده، پروردگار منّان ديدگان اهل عالم را به رخسار تابناكش منوّر كند
. اللَهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى ءَابَآئِهِ فِى هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِى كُلِّ سَاعَةٍ وَليًّا وَ حَافِظًا وَ قَآئِدًا وَ نَاصِرًا وَ دَلِيلًا وَ عَيْنًا حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعًا وَ تُمَتِّعَهُ فِيَها طَوِيلًا.
نسألُ اللهَ تعالَى أن يُوفِّقَنا و جميعَ إخوانِنا لِمَا يُحبُّ و يَرضَى.
سيّد محمّد حسين حسينى طهرانى
با دقّت و توجّه در اين متن ملاحظه ميگردد كه چقدر ما در گشودن راههاى صحيح در قيام و إقدام مردم، ساعى، و چنان در آن زمان اختناق، مجاهده داشته، و در اين تبريك نامه مطالب بسيار مهم و اساسى و دقيق و قابل تأمّلى را متذكّر شدهايم؛ ولى در عين حال يك دعوت كلّى و دعوت به تهذيب اخلاق و عمل به قرآن و بر پاداشتن و حفظ كلمه حقّه توحيد و حريم مقدّس قانون اسلام، براى تهيّه بينى و مقدّمه چينى براى ظهور دولت حقّه امام زمان بوده است.
و معلوم است دستگاه نمىتواند بر اين تبريك نامه ايرادى بگيرد و آنرا مستمسك گرداند.
و در سال قبل از آن، يعنى در نيمه شعبان ۱۳۷۷ يعنى درست در ۳۲ سال قبل[۲]كه اوّلين سال هجرت حقير از نجف اشرف به طهران بود صفحاتى بعنوان تبريك نامه با حاشيه بسيار زيبا و پنج رنگ در چهارده هزار نسخه طبع و در وسط آن به خط بسيار درشت و بسيار زيباى نستعليق عبارت يا حجّة بن الحسن المهدىّ نوشته شده بود، و در بالاى صفحه عبارت پر معناى اللَهُمَّ إنَّا نَرْغَبُ إلَيْكَ فِى دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ- تا وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا و الأَخِرَةِ نوشته شده بود و در زير آن ترجمهاش به همان طورى كه در تبريك نامه سال ۱۳۷۸ ملاحظه شد ...
اين چهارده هزار نسخه به طهران عمدةً و به بعضى از شهرستانها توزيع شد، و از مردم تقاضا كرديم آنرا قاب كنند و در دكّانها و حجرات و منازل خود نگاهدارند. الآن در بسيارى از منازل طهران اين قابها به چشم مىخورد.
آيا هيچ شما در معنى و محتواى آن دقّت كردهايد كه چگونه مردم را تحريك به بر پاداشتن حكومت حقّه اسلام ميكند؟ ولى در قالب ترجمه دعائى كه در شبهاى رمضان ميخوانيم (دعاى افتتاح) و در قالب دعائى كه براى فرج حضرت بقيّة الله بايد خوانده شود و بايد آرزوى هر فرد شيعه و مسلمان باشد.
معلوم است كه دستگاه جائر با اينگونه اقدامات نمىتواند صريحا مخالفت كند، و زندان كند، و پرونده جرم تشكيل دهد. آرى تا ميتواند براى جلوگيرى از تشكيل اينگونه مجالس از طريق غير مستقيم كار شكنى ميكند؛ ما در بعضى از شبهاى جشن بدون جهت ميديديم برق محلّه خاموش ميشود و در مجلس ايجاد سر و صدا و ازدحام غير معمول به عمل مىآيد و نظائر اين امور. و ما تا آخرين وهلهاى كه آن حكومت جائره بر سر كار بود از اينگونه مخالفتها وكارشكنىها بقدرى داشتيم كه از حوصله بيان خارج است.
اين تبليغات ما بقدرى روشن و مهيّج و بيدار كننده و در عين حال منطقى و غير قابل ايراد بود كه شنيده شد در يك مجلس جشنى كه در بعثت حضرت خاتم النّبيّين صلّى الله عليه و آله و سلّم در مسجد هدايت خيابان اسلامبول گرفته بودند و بسيار مجلس مهم و با شكوهى بود- در همان مسجدى كه حجّة الإسلام مرحوم حاج سيّد محمود طالقانى رحمة الله عليه اقامه جماعت مىنمودند- يكى از بزرگان آن جماعت كه خود سخنران آنجا بوده است صريحا إعلام كرده بود كه در تمام مساجد طهران نه سرى و نه صدائى از هيچ جا بلند نشد و براى بيدارى و هشدار مردم ابدا صدائى بگوش نرسيد تا اوّلين ندا از مسجد قائم برخاست كه: اللَهُمَّ إنَّا نَرْغَبُ إلَيْكَ فِى دَوْلةٍ كَرِيمةٍ تُعِزُّ بِهَا الإسْلَامَ وَ أَهْلَهُ و تُذِّلُ بِهَا النِّفَاقَ و أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إلَى طَاعتِكَ وَ الْقَادَةِ إلى سَبِيلِكَ
امر دوّم كه در پيشرفت ما كمك عجيب و سريع مىنمود و واقعا از ألطاف خفيّه پروردگار سبحان ميتوان بشمار آورد اين بود كه:
فعّاليّت ما و همكاران ما در برانداختن دستگاه حكومت جائر، همه در اختفاء و پنهانى انجام ميگرفت و به هيچ وجه من الوجوه دولت و يا ساواك نمىتوانست از آن مطّلع گردد.و در يك مورد جزئى كه فى الجمله با خبر شده بود چنان با مقدّمههاى بسيار غريب و عجيب وارد در مسأله ما براى آگاهى خودش شد كه حقّاً انسان در شگفت مىماند. و همان مسأله نيز ما را بيدار كرد كه در اين امور بقدرى بايد سرّاً كار كرد كه احتمال اطّلاع گرچه بعد از چندين واسطه باشد نرود، و گرنه كار را خراب مىكنند و نتيجه را عقيم مىگذارند.
و خداوند تبارك و تعالى خودش راهبر ما در اينگونه امور بود و گرنه ابدا نتيجهاى عائد نمىشد و بواسطه فاش شدن ارتباطات با افراد مؤثّر و كيفيّت عمل، هم مسؤوليت دنيوى و هم مسؤوليّت اخروى گريبانگير مىشد، و نَعوذُ بِالله من شُرور أنفُسِنا.
اينجا مانند آفتاب براى ما روشن بود كه: إلَهِى لَا تَكِلْنِى إلَى نَفْسِى طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدًا فِى الْدُّنْيَا وَ الأَخِرَةِ.»
درجه برنامه ريزى ساواك بر روى افراد، به قدر فعّاليّت و تأثير گذارى آنان و در ارتباط مستقيم با نحوه كار و فضاى فعّاليّت و مخاطبان و موقعيّت مكانى آنان بود كه تمامى اين محورها در مورد مرحوم علامه در حدّ نصاب بالائى قرار داشت: عالمى موجّه و آگاه و خبير با درجه اجتهاد و با سابقهاى درخشان و مورد توّجه عالمان دينى و برخوردار از سجاياى اخلاقى و قدرت بيان و قلم، در منطقه حسّاس طهران با مخاطبان تحصيل كرده و ...
به همين دليل حلقههاى مراقبتى شديدى به دور ايشان سازماندهى كرده بودند ولى بخاطر الطاف الهى و شدّت دقّت ايشان بر انجام وظيفه و كتمان سرّ، هرگز بهانه قابل استنادى بدست نياوردند، كه نمونههائى از آنرا در گذشته نقل نموديم.