نویسنده: آیتالله سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد
حضرت علامه والد درباره تواضع به خلق خدا مىفرمودند: به هيچيك از كمالات خود مغرور نشويد! مبادا چون به قرآن و روايات آشنا شدهايد و عبادات و نماز و روزه شما برقراراست و مراقبه داريد بخواهيد به ديده حقارت به ديگران بنگريد. هرگز! حتّى نبايد خود را از أهل معاصى و آن زن بدكارهاى كه به فحشا مبتلا است بالاتر ببينيد! از ضمير آن زن چه خبر داريد؟ چهبسا در برابر خدا، قلبا منكسر و ذليل است و به درگاه او عجز و لابه ميكند كه خدايا ناخواسته مبتلا شدهام و مرا نجات ده! و به بركت همينحال در نهايت موفّق به توبه شود.
كم نبودند از اين دسته، افرادى كه خداوند از آنها دستگيرى كرد و أهل زهد و صلاح شدند. و برعكس، كسى كه خود را أهل طاعت و رستگارى ديده و زهدفروشى ميكند مبتلاى به عُجب شده و در امتحانات شكست بخورد و عاقبت به خير نشود! تنها راه نجات اينستكه هميشه كشكول فقر و گدائىاش در دستش باشد و هيچگاه علوّ و سركشى نكند.
كرارا مىفرمودند: نسبت به همه خلق خدا متواضع و فروتن باشيد و نظرتان به آنها نظر مهر و شفقت باشد. مبادا به اين رفتهگرهايى كه كوچهها و خيابانها را جاروب مىكشند و آب مىپاشند و زبالههاى منازل شما را جمعآورى مىكنند، به ديده حقارت بنگريد. از كجا معلوم كه اينها به خدا نزديكتر نباشند؟ اينها شب را براى رفاه و آسايش شما بيدارند و زحمت مىكشند، در اين ظرف زبالهها، نگاهشان به همه چيز مىافتد؛ لذا بايد به آنها احترام بگذاريد و از كمككردن و إنعام به آنها دريغ نكنيد!
خود ايشان نسبت به رفتهگر محلّ سكونتشان عنايت زيادى داشتند و مكرّراً ما را جهت رسيدگى و كمك به منزل ايشان مىفرستادند. حتّى يكى دوبار، با وجود اشتغالات فراوان، خودشان به منزل وى تشريف بردند.
حضرت علامه والد قدّسسرّه، رفقا و إخوان طريق را به خصوص به تواضع و افتادگى در برابر يكديگر توصيه مىفرمودند و در اواخر عمر شريفشان در يكى از جلسات مىفرمودند: كسى كه خود را قلبا نه از روى تصنّع، از ديگر رفقاى جلسه پائينتر ببيند، از همه بهتر و در پيشگاه خدا، مقرّبتر است.
حضرت امام حسنعسگرى عليهالسّلام مىفرمايند: وَ مَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْيا لاِءخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَاللَهِ مِنَ الصِّدِّيقينَ وَ مِنْ شيعَةِ عَلىِبْنِأبىطالِبٍ عَلَيْهِالسَّلامُ حَقًّا.[۱] «كسى كه در دنيا، برابر برادران خود تواضع ميكند، نزد خدا از صدّيقين و شيعيان حقيقى أميرالمؤمنين عليهالسّلام است.»
رفقايى كه در برابر حضرت پروردگار و اخوان دينى خود متواضعتر بودند، عملاً نزد حضرت علاّمه والد محبوبتر بودند. البتّه تواضع أمرى قلبىاست و حقيقتش اينستكه سالك هميشه مراقبه داشته باشد كه براى خود إنّيّتى نبيند و همه را از خدا بداند و اين أمر قلبى براى اهل ظاهر فقط از طريق آثارش قابل شناخت است، ولى أولياء خدا همان قلب را مىبينند و بر همان أساس با افراد مرتبط مىگردند.
يكبار به حقير فرمودند: به فلان شخص بگوئيد شما ديگر در جلسه شركت نكنيد. سپس آثار ناراحتى و تغيّر در چهره مباركشان آشكار شد و فرمودند: به ايشان بگوئيد: رفقاى ما همه مثل دندانههاى شانه برابر مىباشند و كسى بر ديگرى فضيلت ندارد. اشكال كار شما اينستكه خود را يك سروگردن از ديگران بالاتر مىبينى! و اين خطاست؛ راه سلوك اينستكه انسان خود را از همه پستتر ببيند.
آرى، در سلوك راه خدا، سالكان را كه از روز ألست داغ عاشقى و محبّت حضرت پروردگار را بر دل دارند، نمىتوان حقير و ناچيز شمرد و با اعتبارات موهوم دنيايى يا كمالات عاريهاى بين آنها فرق گذاشت و سالكى را كه به ظاهر وضيع است، لايق سلوك راه خدا ندانست.
حضرت أميرالمؤمنين عليهالسّلام مىفرمايند: لا تُحَقِّروا ضُعَفآءَ إخْوانِكُمْ فَإنَّهُ مَنِ احْتَقَرَ مُؤْمِنًا لَمْيَجْمَعِ اللَهُ عَزَّوَجَلَّ بَيْنَهُما فى الْجَنَّةِ إلّا أنْ يَتوبَ.[۲] «افراد ضعيف از برادران ايمانى خود را تحقير نكنيد؛ زيرا هر كس مؤمنى را تحقير كرده و كوچك شمارد، خداوند عزّوجلّ آن دو را در بهشت با همديگر قرار نمىدهد، مگر اينكه شخص اهانتكننده توبه كند.»