منبع: «الله شناسى» جلد ۱، صفحه ۱۳۴ تا ص ۱۳۶، و صفحه ۱۳۶ تا ص ۱۴۵
در «الله شناسى» بحثى تحت عنوان «خداوند عاشق ما سوى و ما سوى عاشق اوست» در يكصد صفحه مىآورند كه حاوى حقائق فراوانى است.[۱]در اوائل اين مبحث ميفرمايند:
« اعاظم از حكماى اسلام به ثبوت رسانيدهاند كه ميان حضرت ربّ العزّهو ميان آفريدگانش يك نوع جذب و انجذابى وجود دارد كه از آن تعبير به عشق مىكنند.
عشق خدا به مخلوقاتش آنها را بوجود آورده است و به هر يك از آنها طبق استعدادهاى مختلف و ماهيّات متفاوت لباس هستى و بقا پوشانيده و به صفات خود به هر كدام متناسب با خودشان متّصف نموده است. اين عشق است كه عالم را بر سرپا نموده است، و اين حركت را از افلاك گرفته تا زمين نشينان و از ذرّه تا دُرّه، موجود و به سوى او در تكاپو انداخته است.
زندگى و حيات و عيش و حركت ما سوى الله هم بواسطه عشقى است كه خدا در فطرت و نهادشان گذاشته است، و بنابراين هر موجودى از موجودات امكانيّه بر اساس و اصل عشق به معشوق خود حيات و روزگارشان را ادامه مىدهند. و داستان تجاذب (جذب و انجذاب) در بين تمام موجودات سِفلى و عوالم عِلوى برقرار مىباشد.
اين تجاذب كه در هر موجودى به نحوهاى خاص وجود دارد موجب حركت به سوى مبدأ أعلى در مدارج و معارج متفاوت شده است كه مِن دونِ حجابٍ و مِن وَرآءِ حجاب همگى عاشق او و به سمت او به جنبش آمده و به سير و راه افتادهاند.
غاية الأمر موجودات ضعيفه و ماهيات سِفليّه بواسطه محدوديّت وجودشان در ميان راه گرفتار قواى شديدتر از خود شده در همانجا فانى مىشوند و بطور الأقربُ فالأقرب هر موجود عالى غايت سير موجود و معلول دانى است تا برسد به ذات حق و صادر مطلق كه اوّلين موجود لا يتناهى و عظيم در عوالم است و در او فانى ميشود، و تعاشق ميان حق سبحانه و تعالى و ميان او تحقّق مىپذيرد.
در اين كريمه شريفه (يَآ أَيُّهَا الإِنسَنُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبّكَ كَدْحًا فَمُلَقِيه) ازحركت انسان به سمت اين محبوب ذو الجمال و معشوق صاحب جلال كه مقصود نهائى و مقصد اصلى است به عنوان «كَدْح» تعبير گرديده شده است.
يعنى انسان كه اشرف مخلوقات است استعدادا، بايد خود را به فناى تام برساند فعليّةً. آنانكه رسانيدند كه رسانيدند و آنانكه استعداد خود را ضايع كرده و نتوانستهاند در حرم امن و امان وى استقرار يابند و از موانع و خطرات قرقگاه حريم وى عبور كنند نيز بالأخره در تجلّيات جلاليّه او در مواقف حساب، وى را ديدار و ملاقات خواهند نمود و به معشوق و محبوب حقيقى خود از پس پرده هزار حجاب خواهند رسيد و خواهند فهميد كه اوست محبوب و معشوقشان، غاية الأمر ايشان در عالم دنيّه دنيويّه شهوات با چشمان رمد آلوده خود او را نگريستهاند و اينك هم از پس پرده و حجاب به ملاقات خدا مىرسند. »[۲]
سپس مرحوم علامه به رساله بو على سينا كه بر طريقه برهان مبحث عشق را مطرح كرده مىپردازند، و پس از گزارشى از آن، به بحث مفصّلى كه ملّا صدرا بصورتى روشنتر و شيرينتر مطرح نموده اشاره نموده و حقيقت عشق و جريان آن در سراسر عالم هستى و تجلّى عشق واقعى در تمامى جلوات محبّت در عالم هستى را بيان مىنمايند.[۲]