کانال تلگرام نورمجرد

علامه طهرانی و اندیشه حکومت اسلامی

منبع: آیت نور صفحه ۲۶۸ تا ۲۷۰

فهرست
  • ↓۱- علامه طهرانی و اندیشه حکومت اسلامی
  • ↓۲- جايگاه حكومت اسلامى‌
  • ↓۳- پانویس

علامه طهرانی و اندیشه حکومت اسلامی

حضرت علّامه طهرانی رحمة الله عليه در زمانى كه در نجف بودند فكر تشكيل حكومت اسلامى و رهائى از حكومت طاغوت را نه بعنوان يك كار سياسى بلكه بعنوان يك وظيفه الهى شناخته و تعقيب نموده و مبانى علمى‌اش را تقرير ميكردند. خودشان در اين باره مى‌نويسند:

«در نجف اشرف هم مجموع ماندنمان هفت سال شد كه در اين مدّت بحث‌هاى ولايت فقيه و بحث‌هاى اجتهادى و مسائل گوناگون پيش آمد و من رساله‌اى درباره وجوب عينى تعيينى نماز جمعه در نجف نوشتم كه الآن موجود است. و بحثهاى ولائى ولايت فقيه و أمثال آن يك بحثهائى است‌ مخصوص طلبه‌ها؛ تا اينكه بالأخره براى ما خوب ملموس و مشهود شد كه: خداوند براى عالَم ولىّ و صاحب اختيارى معيّن نموده است، و اين دستگاه‌هاى ظلم و جور به هيچ وجه من الوجوه داراى اعتبار نيست و سنديّت ندارد، و خداوند براى ما راهى تعيين نموده و منهاجى معيّن كرده است كه ما بايد خودمان را به آنها برسانيم.

از اينكه در روايات عديده داريم كه اسلام بر پنج پايه است: نماز و روزه و زكات و حجّ و ولايت؛ و مَا نُودِىَ بِشَىْ‌ءٍ مِثْلَ مَا نُودِىَ بِالْوِلَايَةِ «هيچ چيز اهمّيّتش مثل اهمّيّت ولايت نيست» بر ما روشن شد كه: بر طبق آيات قرآنى و روايات، امرى كه از همه واجب‌تر است همين تشكيل حكومت اسلامى است.

ما مسلمانيم، نماز ميخوانيم، روزه مى‌گيريم، زكات ميدهيم، خمس ميدهيم، حج مى‌رويم؛ ولى همه‌اش بى‌رمق و بى‌مايه و بى‌رنگ، زيرا كه بالاى سر ما پرچم كفر است».

جايگاه حكومت اسلامى‌

در زمانى كه مبارزه با حكومت طاغوت و تلاش براى تحقّق حكومت اسلام نزد بسيارى از افراد و حتّى برخى عالمان امرى نامطلوب و سياسى كارى تلقّى مى‌شد، و برخى كه بيشتر و روشن‌تر فكر ميكردند آنرا امرى خوب مى‌پنداشتند نه ضرورى، و گروه سوّم آنرا وظيفه‌اى لازم در رديف سائر وظايف دينى ميدانستند؛ معظّمٌ له آنرا از اهمّ واجبات و زيربناى تمامى أعمال مى‌شمردند كه به بركت آن، اينها نيز قابل قبول ميباشند. خودشان در اين رابطه ميفرمايند:

«خلاصه با آن ترتيب كه طاغوت پيش مى‌رفت ما ديديم هيچ چاره‌اى نيست مگر اينكه انسان شروع كند به مبارزه با حكومت جور، تا حكومت عدل را تشكيل دهد. چون تشكيل حكومت اسلامى از أوجب واجبات و از اهمّ فرائض است. براى مثال اگر نماز شما روى جهتى ترك شد آن مقدارى كه چوب مى‌خوريد كمتر است از اينكه در صدد و اهتمام تشكيل حكومت اسلامى نباشيد؛ او مقدّم است. ‌

نماز ظهر وقتى قبول است كه انسان در سايه حكومت اسلام باشد، روزه وقتى قبول است كه انسان در سايه اسلام باشد، حج وقتى مقبول است كه انسان در سايه اسلام باشد، و همه چيزها. وقتى انسان در زير پرچم پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم است همه أعمال او قبول است. وقتى انسان پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم را رها كرد و رفت زير پرچم معاويه و أبو سفيان، حالا هر چه نماز بخواند، هر چه روزه بگيرد، خيلى روشن است كه آن نماز، نماز نيست. آن نمازى كه أبو سفيان و معاويه بپسندد و امضاء كند نماز نيست، چون او اصلًا وضعش و مكتبش ضدّ نماز است. او عامل نماز برانداز است، نه ايجاد كننده نماز»[۱]

پانویس

۱. مطالب اين قسمت، از كتاب «وظيفه فرد مسلمان در احياى حكومت اسلام» درس اول نقل شده است.