نویسنده: حضرت علامه آیةالله حسینی طهرانی قدّسسرّه
منبع: امام شناسى جلد ۲، صص ۷۲-۷۳
و نيز حضرت رسول الله را به حقّ و دين حقّ مأموريّت داده است «هُوَ الَّذى ارْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ»[۱]
يعنى دينى كه رسول الله آورده دين حق است و در او هيچ جنبه عبث و باطلى وجود ندارد و مىتواند جوابگوى نيازهاى يكايك از افراد بوده، و تمام آنها را به كمال حقيقى و توحيد واقعى رهبرى كند.
اسلام دين توحيد است، يعنى تمام دستورات اخلاقى و علمى آن بر اساس توحيد نازل شده است و مقنِّن و مشرِّع آن توحيد بوده و اين قوانين را براى وصول به توحيد جعل كرده است. پس اين قوانين بر اساس توحيد پائين آمده و چنانچه عمل شود بر توحيد بالا مىرود.
چگونه مىبينيم كه در قوانين دنيا و نظامنامههاى احزاب دستوراتى است كه از روح آن دسته و حزب سرچشمه گرفته و نماينده افكار و آراء آن حزب است، و اگر كسى بدان پابند شود او را به آراء و افكار صاحبان آن حزب سوق مىدهد، همين طور دين اسلام از توحيد سرچشمه گرفته است. توحيد يعنى تمام موجودات را بدون استثناء در تحت علم و قدرت و تاثير خدا ديدن و خدا را در تمام عوامل وجود مؤثِّر دانستن، و در قبال خدا براى هيچ موجودى ارزش و استقلال وجودى نيافتن است. دستورات اسلام همگى بر اين اصل وضع شده است. شخص مسلمان و پابند به اين قانون خود را مرتبط به تمام جهان هستى مىبيند و از هيچ موجودى نمىگريزد، با همه انس و الفت دارد، از ملاقات و برخورد با مردم، صله رحم، عيادت مريض، برآوردن حوائج نيازمندان، و الفت با فقرا و مسكينان، بذل مال براى آسايش ديگران، و هزاران دستورى كه انسان را با تمام موجودات مىپيوندد لذّت مىبرد و كَانَّهُ انسان يك قطعه غير قابل انفكاك از كارگاه هستى بوده است. و لذا مىبينيم كه قوانين جهاد با عبادات كاملًا سازش و ملايمت دارد. جهاد بر اساس هدايت مردم گمراه است نه بر اساس جهانگيرى و ربودن مال و ملك مردم، لذا در دستورات جهاد اسلام تعدّى و تجاوز نيست، بىرحمى و بىانصافى نيست، كشتن اطفال و زنان و آتش زدن و سوزاندن درختها و متاعها و آب بستن و تشنه گذاردن و داروى سمّى ريختن نيست، چون منظور از جهاد هدايت مردم است نه از ريشه كندن آنها براى جلب منافع شخصى، و لذا جهاد عبادتى است كه حتّى با نماز كه لازمهاش طهارت و خلوص است كاملًا سازش دارد.
نكاح با طلاق كه به صورت ظاهر دو امر متخالف هستند با هم انس و آشنائى دارند. در قرآن مجيد به اندازهاى دستورات طلاق روى مبناى صحيح و اخلاقى بيان شده كه حقّاً اگر عمل شود يك دنيا رحمت و عطوفت را در بر دارد. مىگويد يا انسان زن را به خوبى نگاه دارد يا به خوبى رها كند، براى طلاق او را در مضيقه نگذارد، و اگر مهريّه او به اندازه يك پوست گاو پر از طلا و جواهرات بود دينارى از مهريّه او نربايد و براى بخشيدن مهر، او را در فشار نگذارد و به او آزار نرساند، و در حقيقت طلاق يك امر توام با رحمت و مودّت است.
ملاحظه مىشود كه در دستورات اين دين مبين هر كارى كه انسان را به لطف و مودّت و رحمت و شفقت و حُسن نزديك مىكند تاكيد شده، و از هر چه موجب تفرقه و جدائى و پريشانى و دورى از ابناء نوع مىباشد نهى به عمل آمده است و حتّى عيب جوئى و عيب گوئى گناه است، سوء ظَنّ گناه است، مردم را به القابى كه راضى نيستند ياد كردن گناه است، سبّ و شَتْم گناه است، تجسّس در احوال نمودن گناه است.
۱. سوره صف: ۶۱- آيه ۹.