منبع: امامشناسی، ج۷، ص۱۱-۱۳
نویسنده: حضرت علامه آیةالله حسینی طهرانی قدّسسرّه
داستان نصب امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام در غدير خم به مقام ولايت كليه كبراى الهيه، از داستانهاى بسيار مهم تاريخ اسلام است، و شايد واقعهاى با اين اهميت و با اين خصوصياتى كه بيان خواهد شد، نداشته باشيم. زيرا در حقيقت اين واقعه بيانگر بقاء رسالت پيامبر اكرم و دوام دوره ولايت الهيه آنحضرت در تجلى گاه وجود مبارك امير المؤمنين عليه السلام بوده است.
غدير نمايشگر اتحاد و پيوند رسالت به امامت، و نبوت به ولايت است، و حكايت از آن مىكند كه همچون دو پستانى هستند كه براى اشراب و ارضاع طفل شيرخوار، پيوسته ملازم و مقارن و رفيق يكديگرند، و يا همچون دو نهالى كه از يك ريشه و بن روئيده شده و بهم پيوستهاند.
غدير نمايشگاه على منى و انا منه در برابر ديدگان جميع خلائق و همگى امت، و اعلان و اعلام اين واقعيت به جهانيان تا روز بازپسين است.
غدير محل ظهور حقائق مخفيه، و بواطن مختفيه، و ارشاد و هدايت مردمان به اين راه است.
غدير صراط مستقيم و شاهراه اعلاى انسانيّت به مقام عرفان و ولايت كليه حق است.
غدير مقام قالب گيرى قضاء كليه الهيه به عالم قدر، و اندازهگيرى و تعيين و تشخيص و معرفى نور نامحدود حضرت احديت در اسماء و صفات مرئى و مشاهد خلق، و ربط قديم و حادث، و نزول تجرد و بساطت در قيود و حدود امكانيه، براى دسترسى همه خلايق و استفاده از ماء معين و آبشخوار فيض و رحمت و سعادت و بركت است.
غدير روز تاجگذارى و عمامه گذارى رسول الله با دست شريف خود بر سر مولى الموحدين است.
غدير روز من كنت مولاه فعلى مولاه است.
غدير روز اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله است.
غدير روز بيعت با حق است، روز سر سپردگى است، روز مبادله و معامله نفس با خداوند نفس، روز داد و ستد جنود شيطان با جنود رحمان، روز فراق ظلمت و ورود در جهان روشنى است.
غدير روز محك است، روز تمايز ايمان و كفر، و خلوص و نفاق، و صفا و حيله، و نور و تاريكى است.
غدير روز درخشش خورشيد عالمتاب از پس پردههاى ابر گران، و تابش در دلهاى جانداران است.
غدير روز تعريف راستين، و بركنارى خوف از شيطان، و سرآمدن زمان تقيه، و وحى امر الزامى بر لزوم كشف حجاب حقيقت از روى چهره ولايت، و ابراز هو هويت است.
غدير روز بخ بخ لك يا على اصبحت و امسيت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة است.
غدير روز عيد اكبر: روز بلند كردن رسول خدا على بن أبى طالب را در مراى و مسمع مردم، و خواندن خطبه و امر به تسليم امت در برابر اوامر و نواهى مولاى متقيان است.
و لله الحمد و له المنة ما كه اينك توفيق يافتيم تا به قدر ذره خود، با بيان و تفسير اين واقعه عظيم، ران ملخى به بارگاه سليمان حشمت[۱] و صاحب ذوالفقارش.» هديه آوريم، ناچار قبل از ورود در متن قضيه غدير به ذكر چند مقدمه مىپردازيم.
۱.
جَاءَت سُلَيْمَانَ يَوْمَ العَرْضِ قُبَّرَة | بِضِلْعِ جَرَادٍ كَانَ فِى فِيهَا | |
نَاجَتْ خَفِىَّ الصَّوتِ وَ اعْتَذَرت | إنَّ الهَدَايَا عَلَى مِقدَارِ مُهْدِيهَا |
«در روزى كه همه مرغان را در مقام عرض پيشگاه سليمان عرضه مىداشتند، گنجشگ كاكلى كوهى، ران ملخى را در دهان گرفته و به رسم هديه براى سليمان آورد؛ آنگاه با صداى ضعيف و كوتاه خود چنين در مقام عذر خواهى بر آمد كه هميشه هدايائى كه براى اشخاص مىبرند بر مقدار و ارزش هديه كننده است؛ نه بر مقدار و ارزش هديه شونده