منبع: آیت نور صفحه ۱۴۰ تا ۱۴۲
اولياء الهى به همان اندازه كه چشمى باز به سوى ملكوت دارند دهانى بسته بر روى غير دارند، و بدين جهت سينه منوّر و الهيشان لبريز از أسرار مكتوم و سر به مهرى است كه جز براى خواصّ لايق ابراز نمىكنند كه مبادا از بيان آن أسرار و مكاشفات بوئى از نفسانيّت و أنانيّت به مشام كسانى كه راه يافته نيستند برسد و برايشان رهزن گردد. البتّه براى قابلان اهل راز، بنابر مصالحى، گوشههائى را- با توجّه به «وَ مَا بِكُم مِن نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَهِ»- بيان ميكردند، كه آنان نيز برخى را براى ثبت در سينه تاريخ و تمتّع دلها نقل مىنمودند.
حضرت آقا نيز بخاطر لياقت و محرم راز بودنشان، از تمامى اولياء الهى كه با ايشان مرتبط بوده و بهرههاى معرفتى و تربيتى مىبردهاند أسرارى دارند كه برخى را در گوشه و كنار ثبت نمودهاند. راجع به علّامه طباطبائى أعلى الله مقامه الشّريف نيز مطالبى از اين قبيل دارند كه به نمونهاى اشاره مىكنيم
«... در روزى كه در بنده منزل به نهار تشريف آورده بودند پس از نهار فرمودند: در نجف اشرف بودم، بعد از نماز صبح كه نشسته بودم در حال توجّه و خلسه، حضرت علىّ بن جعفر سلام الله عليهما به من نزديك شد به اندازهاى كه نَفَس آن حضرت گويا به صورت من مىخورد، و فرمود: «قضيّه توحيد در وجود، از اصول مسلّمه ما اهل بيت است.»
۱. مهر تابان ص۴۳۲