این کتاب، مجلّد اوّل از نوشتجات و عرائض حضرت آیةالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی است که به عنوان مجموعه دوّم آیت نور، یادنامه عالم ربّانی و عارف صمدانی اُعجوبة زمان و وحیده دوران، إنسانالعین و عینالإنسان، نورمطلق و روحمجرّد آیتعظمای الهی، سیّدالطائفتین حضرت آیةالـله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی أفاضالـلهعلینا من برکات نفسهالقدسیّة به زیور طبع آراسته شده تا موجب تنوّر قلوب دلباختگان و مشتاقان حضرت حقّ گردد.
جلد اوّل این کتاب مشتمل بر دو بخش است، بخش نخستین پیرامون قسمتهایی از سیرة علمی علّامة در تحصیل و برخی رهنمودهای ایشان برای طلّاب علوم دینی است که در موفقیّت طلّاب بسیار راهگشاست و بخش دوّم مشتمل است بر توضیحاتی دربارة مقام عرفانی و برخی اساتید و کلیّات و اصول عرفانی ایشان و همچنین برخی از نصائح و دستورالعملهای آن بزرگوار در دقائق و ظرائف سلوکإلیالـله.
ـ عظمت قدر و منزلت علماء.
ـ سعة وجودی علماء بالـله و بأمرالـله.
ـ تضلّع مرحوم علّامه در ادبیّات عربی و فارسی.
ـ برتری مرحوم علّامه در تدریس فلسفه.
ـ مقام علمی مرحوم علّامه از زبان بزرگان.
ـ لزوم الگوگیری اهل علم از سیرة علماء سلف در استفاده از فرصت ها.
ـ علم با راحتی و تن آسائی بدست نمیآید.
ـ اساتید مرحوم علّامه در قم و نجف اشرف.
ـ تعبیر بلند مرحوم علّامه از مقام علمی مرحوم آیةالـله بروجردی(ره).
ـ احترام و تواضع متقابل مرحوم علّامه و استادشان حضرت علّامه طباطبائی.
ـ هم درسها و هم بحث های مرحوم علّامه.
ـ پارهای از حقوق استاد بر متعلّم.
ـ مرحوم علّامه واقعاً و قلباً نسبت به اساتیدشان متواضع بودند.
ـ فقیه واقعی در فرمایشات امام رضا علیهالسّلام.
ـ اوّلین سفر تبلیغی مرحوم علّامه.
ـ نگارش دورة علوم و معارف اسلام برای تأمین غذای فکری و معنوی مردم بوده است.
ـ غیرت مرحوم علّامه بر میراث مکتوب اسلامی و حراست از تراث علمی شیعه.
ـ شرائط لازم برای ورود به حوزةعلمیّه.
ـ سفارش مرحوم قاضی و مرحوم حدّاد به خوب درس خواندن.
ـ شرائط تحصیل علم برای زنان.
ـ لزوم ایجاد فضای اسلامی برای تحصیل دختران در رشته های خاص.
ـ نهی مرحوم علّامه از فرستادن دختران به دبیرستان.
ـ ابتکار مرحوم علّامه در تشکیل دورة تحصیلی تکمیلی برای صبایا.
ـ نظرات مرحوم علّامه راجع به نحوه تحصیل علوم حوزوی.
ـ تأسّف از نبودن حوزه های اخلاق و عرفان عملی.
ـ هدف از تحصیل علم، هدایت یافتن خود و دستگیری از خلق است.
ـ اگر قصد دارید عالم شوید، عالم عارف شوید.
ـ تأکید مرحوم علّامه بر حفظ زیّ طلبگی و توصیه های ایشان به طلّاب در اینباره.
ـ ملاک انتخاب مصاحب و استاد.
ـ برکات مصاحبت با علماء ربّانی و مفاسد معاشرت با علماء سوء.
ـ اجتناب علّامه و بزرگان از علماء از فتوی دادن و نوشتن رسالة عملیّه.
ـ لزوم تبلیغ بر طلّاب از اوّلین سال ملبّس شدن و فوائد آن.
ـ توصیه هائی به اهل منبر و روضه.
ـ مقام و منزلت و اوصاف أولیاءالهی و انسانکامل.
ـ تصوّر مقامات اولیاءخدا برای غیرکاملین ممکن نیست.
ـ مرحوم علّامه مصداق حقیقی انسانکامل بودند.
ـ شواهدی بر وصول مرحوم علّامه به قلّه توحید با وجود شدّت کتمان ایشان.
ـ دو شاخصة عمده برای موفقیّت مرحوم علّامه در طیّطریقالیالـله.
ـ به فعلیّت رسیدن استعدادهای مرحوم علّامه به عنایت پروردگار و لطف اساتید بود.
ـ رفع حجاب زمان و مکان برای اولیاءخدا.
ـ حقیقت ولایت تعدّد بردار نیست.
ـ مقام شیعیان کامل در سیر طولی و عرضی نسبت به ائمّه علیهمالسّلام.
ـ إکمال ایمان با ورود در تحت ولایت اولیاءخدا.
ـ شدّت عشق و محبّت مرحوم علّامه به مرحوم حدّاد.
ـ آثار رفاقت فیالـله در سیر انسان.
ـ اختلاف سعة اولیاءخدا با یکدیگر.
ـ لزوم بیداری سحر و بینالطّلوعین برای سالکین راه خدا.
ـ سؤالی از مرحوم حدّاد دربارة عشق و محبّت به پروردگار.
ـ آثار طلوع عشق حضرت ربّ بر قلبسالک.
ـ استاد، گاهی بذر اسفارأربعه را یکجا در دلسالک قرار میدهد.
ـ عامّة مردم خدای خیالی خود را پرستش میکنند.
ـ تسلیت نامة مؤلّف به مرحوم علّامه بعد از رحلت مرحوم حدّاد و پاسخ نامه.
ـ تسلّط اولیاءخدا و مرحوم علّامه بر نفوس.
ـ اولیاءخدا به وساطت امام علیهالسّلام به مقام قرب میرسند.
ـ نمونهای از حلّ مشکلات توسّط مرحوم حدّاد.
ـ نحوة علم و اطّلاع ائمّه علیهمالسّلام و اولیاءالهی از عالم کثرت.
ـ التفات تفصیلی استاد نسبت به امور شاگرد، در صورت ارادة اوست.
ـ حدّاد: آقا سیّدمحمّدحسین، سیّدالطائفتین است.
ـ دفاع و پاسداری کمنظیر مرحوم علّامه از حریم توحید و ولایت.
ـ طریقة سلوکی و عرفانی علّامه.
ـ ثمرات وصول به شیخ و راهنمای طریق.
ـ اکثر انسانها کال و نارس از دنیا میروند.
ـ راه وصول به معرفت خداوند، فناء و اندکاک أنانیّت انسان است.
ـ کیفیّت سیر نزولی و صعودی سالکالیالـله.
ـ کیفیّت بقاء بعد از فناء.
ـ در مقام فناء نه کمالی هست و نه ادراک و معرفتی.
ـ معرفت تامّ ممکن به واجب تعالی محال است.
ـ محامل صدور گفتار: «أناالحقّ»، از برخی اولیاء و سالکینالیالـله».
ـ عجز عارف از معرفت حقیقی خداوند، با لحاظ تعیّن او.
ـ فناء مقامی از مقامات سالک نیست.
ـ نحوة حرکت انسان در عالم و رسیدن او به فناءذاتی.
ـ نظر مرحوم علّامه امکان إفناءذاتی سالک بدست خداوند یا یکی از اولیاءالهی است.
ـ همة انسانها به درجة لقاء و فناء خواهند رسید.
ـ تفاوت ادراک مقام فناء و بقاء در حال حیات جسمانی و بعد از مرگ.
ـ هیچ حجابی از حجاب نفس و انانیّت سختتر نیست.
ـ لقاء خدا فقط با طلوع نور عشق خدا ممکن است.
ـ راه تحصیل عشق، التزام به دستورات شریعت و مراقبه است.
ـ ازدیاد محبّت، با مرور محبّت خدا در دل.
ـ اقسام و آثار ذکر.
ـ گفتن برخی از اذکار، احتیاج به اذن خاصّ دارد.
ـ تعیین نوع و عدد ذکر محتاج احاطة تام استاد بر شاگرد است.
ـ سیر آرام و لطیف سالک نشانة کمال استاد است.
ـ نحوة جمع بین ذکر دائمی خدا و انجام امور روزمرّه.
ـ رابطه ذکر با نفی خواطر و فکر.
ـ احتیاج سالک به توسّل و استمداد از اهلبیت علیهمالسّلام در همة احوال.
ـ مرحوم علّامه: جای جای زمین و خاک مشهد بوسیدن دارد.
ـ فقط استاد خبیر، کشف حقیقی را از کشف باطل تشخیص میدهد.
ـ قریبالوقوع بودن ظهور حضرت ولیّعصر عجّلالـله فرجهالشّریف.
ـ فرمایش حضرت آیةالـله انصاریهمدانی دربارة سفیانی و ظهور.
ـ ملاقات آیةالـله سیّدموسیصدر با عثمان بن عنبسه در ارتش سوریه.
ـ تأخیر در ظهور برای کسیکه امام خود را شناخته ضرری ندارد.
ـ معنای اخلاص و ضرورت آن در سلوکإلیالـله.
ـ عامل حرکت سالک، محبّت و ارادت به استاد.
ـ از آفات سلوک، تبعیض در انجام دستورات استاد است.
ـ حدود مماشات استاد با شاگرد.
ـ راههای شناخت استاد عام و پیبردن به کمال او.
ـ سلسلة عرفانی مرحوم علامة والد.
ـ عدم جواز دستور گرفتن همعرض از چند استاد.
ـ استاد در همة حالات در فلب و باطن خود متوجّه شاگرد است.
ـ زن و مرد در رسیدن به عالم قدس و توحید باهم تفاوتی ندارند.
ـ رفقای طریق، دقائق آداب سلوک را به یکدیگر میآموزند.
ـ تشدید نشاط و عشق به خداوند در جلسات ذکر خدا.
ـ معاشرت بیحساب و کتاب، از دستدادن سرمایة سالک است.
ـ لزوم استفادة سالک از فیض بیداری شب و بیداری بینالطلوعین.
ـ برای رسیدن به توحید پروردگار باید مرارتها را تحمّل نمود.
ـ تا یک ذرّه انانیّت در انسان هست محال است به حقیقت برسد
ـ قیاس اهل توحید با اهل کشف و کرامات قیاس معالفارق است.
ـ مکاشفات و کرامات دلالت بر کمال سالک یا عدم آن ندارد.
ـ سالکالیالـله، به مادون معرفتذات خداوند قناعت نمیکند.