دورة چهار جلدی کتاب «ولایتفقیه» بیانگر طرح و برنامة حکومت اسلام و مباحثی پیرامون ولایتفقیه، متّخذ از قرآنکریم و أحادیث معصومین صلواتالـلهعلیهمأجمعین مخصوصاً از نهجالبلاغه و روایات حضرت مولیالموحّدین أمیرالمؤمنین علیهالسّلام میباشد که در ضمن ۴۸ درس بیان شده و توسّط دو تن از فضلاء جمعآوری و تنظیم گردیده است.
در این دوره مطالبی همچون : دلائل ولایتفقیه و شرائط و موانع آن، حقیقت ولایت امام و فقیه عادل جامعالشّرائط و حدود و ثُغور آن، و نحوة حکومت در اسلام و وظیفة مردم در قبال آن ؛ با استفاده از آیاتقرآن و روایات و مباحث فقهی و علمی، و شواهد تاریخی و اجتماعی مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است.
ـ حقيقت ولايت، بر طرف شدن كلّيّة حجابها بين بنده و خداست.
ـ ولیّخدا، تجلّی تمامنمای خداوند است ؛ لذا ولايت و امر و نهی او عين ولايت خداست.
ـ ولايت عين عبوديّت و تسليم است، نه اظهار نظر در برابر حقّ.
ـ أدلّة ولايتفقيهِ جامعالشّرائط :
۱ ـ آية ۴۳ سورة مريم : يَأَبَتِ إِنىِّ قَدْ جَاءَنىِ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنى ... .
۲ ـ حديث كميل از أميرالمؤمنين عليهالسّلام كه قوىترين دليل ولايتفقيه است.
۳ ـ نامة أميرالمؤمنين به مالكأشتر.
۴ ـ روایت وارده از حضرت امیرالمؤمنین و حضرت سیّدالشّهداء علیهماالسّلام در (تحفالعقول ).
۵ ـ مقبولة عمر بن حنظله.
۶ ـ دو روایت از أبی خدیجه.
۷ ـ روایت وارده در ( احتجاج ) طبرسی.
۸ ـ دلیل قطعی عقلی.
ـ در ولیّفقيه بايد علم ظاهر و علم باطن با هم جمع باشد.
ـ حاكم بايد از خود گذشته و به خدا پيوسته باشد.
ـ أعلم مردم كه متّكى به نور باطنى و هدايت الهى است، بايد حاكم مردم باشد.
ـ ملاك أعلميّت، أعلميّت به قرآن است.
ـ علمائى كه متّصف به مضامين حديثكميل نباشند، غاصب مقام ولايتند.
ـ از شرائط ولیفقيه، مرد بودن و مسلمان بودن و سكونت در دارالإسلام است.
ـ تشخيص فقيه جامعالشّرائط به نظر اهل خبره است، نه رأى أكثريّت مردم.
ـ اهل خبره بطور طبيعى و با علم وجدانى قابل شناسائى هستند.
ـ وظيفة اوّليّة ولىّفقيه اقامة نماز، اخذ زكوة، امر به معروف و نهى از منكر، و اقامة عدل و حفظ حقوق است.
ـ معنى ولايت، انشاء حكم حتّى در موارد جزئيّه است.
ـ راه كشف جرائم و تخلّفات در حكومتإسلام.
ـ وجوب هجرت تمام مسلمين جهان به دارالإسلام.
ـ بحث در قيام قبل از ظهور حضرت قائم عجّلالـلهفرجهالشّريف.
ـ أوامر والى در صورت علم به خلاف حجّت نيست.
ـ «لَا إِكْرَاهَ فِى الدِّينِ» مربوط به عقيده است نه تبعيّت از قانوناسلام در ظاهر.
ـ كلام حضرت در حكمت ۱۴۷ «نهجالبلاغه» به كميل، قويترين دليل ولايتفقيه است.
ـ عهدنامة أميرالمؤمنين عليهالسّلام دلالت بر ولايتفقيه حتّي أعلميّت او دارد.
ـ مأموريّت أميرالمؤمنين در كشف حقيقت و رفع تهمت از ماريّةقبطيّه.
ـ أمر رسولخدا صلّيالـلهعليهوآلهوسلّم به كشتن حُرْقوص، و تمرّد شيخين و إطاعت أميرالمؤمنين عليهالسّلام.
ـ وصيّت أميرالمؤمنين عليهالسّلام در مورد نحوة رفتار با قاتل آن حضرت.
ـ رويّة أميرالمؤمنين عليهالسّلام در كارها، قدم برداشتن بر مُرّحقّ بود.
ـ جنگهاي أميرالمؤمنين عليهالسّلام بر اساس عدالت، و وجوب رفع ظلم و تجاوز، و برقراري دولت اسلام بود.
ـ سفارشات أميرالمؤمنين عليهالسّلام در صفّين دربارة برخورد با دشمن.
ـ علّت امتناع حضرت از قبول بيعت مردم پس از عثمان و خطبهاي كه در اين زمينه ايراد فرمودند.
ـ روايت أميرالمؤمنين عليهالسّلام حديث : مَا وَلَّتْ امَّةٌ أمْرَها ... را از رسول خدا.
ـ حديث «نهجالبلاغه» إنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالانْبِيآء ... .
ـ روايت أميرالمؤمنين از رسولالـله صلّيالـلهعليهماوآلهما : اللَهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَآئِى.
ـ خطبة «نهجالبلاغه» : وَ اللَهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍمِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ … .
ـ خطبة ۱۲۹ «نهجالبلاغه» در شرائط حاكماسلام.
ـ استفادة شرط ذكوريّت وليّفقيه از خطبة ۷۸ «نهجالبلاغه».
ـ دلالت نامة حضرت أميرالمؤمنين عليهالسّلام به مالك بر انحصار تعيين قاضي به نظر حاكم.
ـ «نهجالبلاغه» : وَ الإمَامَةَ نِظَامًا لِلامَّةِ، وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيمًا لِلإمَامَة.
ـ خطبة أميرالمؤمنين عليهالسّلام در ذيقار در بيان علّت بعثت پيامبر.
ـ فقيهحاكمشرع بايد پيوسته نامة أميرالمؤمنين عليهالسّلام به مالك را مطالعه و طبق آن رفتار كند.
ـ خطبة ۲۱۴ و خطبة ۳۴ «نهجالبلاغه» دربارة حقّوالي بر رعيّت و حقّرعيّت بر والي.
ـ قسمتهائي از رسالة ۳۱ «نهجالبلاغه» : وصيّت حضرت به فرزندش امام حسنمجتبي در صفّين.
ـ أميرالمؤمنين عليهالسّلام ميزان حقّ را به إعْطآءُ كُلِّ ذى حَقٍّ حَقَّه ميداند.
ـ كلمات هشتگانه أميرالمؤمنين عليهالسّلام دربارة قوام عالَم به عدل از « مطالب السّئول».
ـ استفادة بسياري از شرائط و مناصب و وظائف والي از نامة حضرت به مالكاشتر.
ـ روايت وارده از أميرالمؤمنين عليهالسّلام در لزوم رسيدگي والي به رعيّت قبل از بروز فقر.
ـ استفادة سه محكمة بَدوي، استيناف و تمييز از نامة حضرت به مالك.
ـ حكومت أميرالمؤمنين عليهالسّلام نمي تواند روي پاية مصالح سياسي بدون حقّ قرار گيرد.
ـ حضرت به خوارج، آزادي در عقيده دادند، و نبرد با آنها در شرائط تعدّي و خونريزي آنان تحقّق يافت.