کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > پیشنهاد علامه طهرانی به حضرت آیت الله خمینی نسبت به مهریه زنان

پیشنهاد علامه طهرانی به حضرت آیت الله خمینی نسبت به مهریه زنان

نویسنده: حضرت علامه آیةالله حسینی طهرانی قدّس‌سرّه

منبع: وظيفه فرد مسلمان در احياى حكومت اسلام، ص ۶۵

فهرست
  • ↓۱- پیشنهاد علامه طهرانی به حضرت آیة الله خمینی نسبت به مهریه زنان

پیشنهاد علامه طهرانی به حضرت آیة الله خمینی نسبت به مهریه زنان

(به مرحوم شهيد مطهّرى گفتم كه: شما كه به قم مشرّف مى‌شويد به خدمت آية الله خمينى مى‌رسيد من بيست مادّه دارم اين بيست مادّه را بايد به ايشان بگوئيد؛ ...)

هجدهم: ترغيب امّت مسلم را به مهر السّنه.

امروزه مهريّه دختران بطور سرسام آور بالا رفته است. و بدين جهت مانع عظيمى در سر راه ازدواج واقع است. در حقيقت ازدواج و نكاح را مبادله دختر با مهريه مى‌دانند، و هر كس مى‌خواهد شرف و عزّت خود را به ذى قيمت بودن دختر خود كه مساوق با مهريّه بيشتر است حفظ كند. و از اين راه تنافس و خود فروشى و منيّت‌، بازارى گرم پيدا نموده است.

هر دخترى كه شوهر مى‌كند، مى‌خواهد مهرش از اقران وى افزون باشد، و اين چند پى آمد نكوهيده را در بر دارد:

اوّل: سدّ باب نكاح و سدّ تكثير آن: در حاليكه شارع اسلام امر به نكاح و تسريع و تكثير آن نموده است.

دوّم: عدم تمكّن مردان از پرداختن مهريه كه بايد نقدينه‌اى باشد كه به زنان تقديم مى‌دارند؛ و بجاى آن مهر بر ذمّه و دَين نشسته است. يعنى مهرينه در ذمّه زوج تعلّق مى‌گيرد، تا بعداً بپردازد. و اين خود چند عيب مهم دارد. زيرا اولًا مهريه‌هاى سنگين براى مرد قابل پرداخت نيست. فلهذا متمكّن از اداء آن نمى‌شوند تا بميرند و يا زن بميرد. و در آن صورت هم چون سنگين است چه بسا ورثه قادر بر پرداخت آن نيستند. و تا آن زمان هم خود ماليّه معتنابهى كه بتواند ادا كند بدست نياورده است. و چه بسا اينگونه مهريه‌ها كه عادةً زوج قادر بر اداء آن نيست موجب ابطال مهريه در عقد مى‌شود اگر نگوئيم: موجب بطلان اصل عقد نكاح است. و اين عقد از مهر المسمّى به مهر المثل تنزّل پيدا مى‌نمايد.

و ثانياً در شب مذاكره و معارفه فيما بين ارحام زوجين كه به شب «بلّه بران» معروف است بجاى صميميت و محبّت، تبا غرض و منيّت و خود فروشى در مذاكرات فيما بين صورت مى‌گيرد. زيرا خاندان عروس تا حد امكان سعى مى‌كنند خود را ذى ارج قلمداد كنند، و با شواهد و أمثال و كسب و شهرت و سائر امور اعتباريّه دختر خود را گرانقدر و پر بهاء جلوه دهند، تا مهريه‌اى را كه مى‌خواهند بر آنها قالب زنند، جاى خود را بگيرد. و خاندان داماد نيز براى آنكه زياد نباخته باشند، تا سرحدّ قدرت، براى شكستن دعاوى مقابل مى‌كوشند، و با شواهد و أمثال و بيان نمونه‌ها مى‌خواهند قدرِ واقعى دختر را بنمايانند، بلكه در برابر حريف نيز او را از اقران عادى خود پائين‌تر آورند تا كمتر بپردازند.

و در حقيقت مجلس معارفه كه بايد يك مجلس صفا و محبّت، و يك محفل انس و پيوند ميان دو خاندان تازه بهم رسيده باشد، به يك مجلس خود فروشى و شخصيّت طلبى، و خودنمائى و ارائه كالا در برابر گرانترين قيمت در بازار عرضه و اگر اغراق نگوئيم، مثل بازار خرفروشان كه آنها را به حراج مى‌گزارند، و با چوبه حراج به بالاترين قيمت مى‌فروشند، خواهد شد. يعنى نكاح كه يك امر عبادى و سنّت حسنه است تبديل به يك دكاندارى و بازار خريد و فروش امتعه مى‌گردد، و دختر معصوم جوان نيز شهيد افكار جاهلى اقوام خود شده، و مانند كالا بايد به بازار عرضه تقديم شود. كجا رفت شرف انسانيّت؟ كجا رفت روح پيوند و پيوستگى؟

مجلس مذاكره و معارفه و تعيين مهريه كه اولين محفل انس و جمعيّت ميان اين دو گروه است، بايد از بالاترين ارزشهاى انسانيت و ايثار و گذشت و محبت و صميميت و پيوند دوستى و عقد مؤالفت و مؤانست برخوردار باشد، اينست روح اسلام. اينست آن آئين پاك سرورى، اينست سيره سروران و اولياء گرامى!

و ثالثاً مهريه سنگين پيوسته دختر را متجبّر و در برابر شوهر مستكبر مى‌دارد و روح تواضع و خشوع را از او مى‌گيرد و پيوسته دختر به اتّكاء مهريه سنگين خود و عدم امكان پرداخت شوهر، او را در امر و نهى و جبروتيّت قرار مى‌دهد. و مرد نيز از اوّل عقد، خود را زير بار سنگين مهريه مشاهد مى‌كند، و مهريه سنگين عقده‌اى بر دل او مى‌گردد.

سوّم: سنگر گرفتن مرد و زن در برابر هم: چون از وهله اول، زن خود را بارى و وزنه‌اى در مقابل مرد مى‌داند، مرد نيز زن را وجود تحميلى بر خود نظر مى‌كند، اين دو نگرش خداى ناكرده در اثر مختصر اختلافى شديد مى‌شود. و روز به روز به تزايد مى‌گذارد. اين عقده قلبى ديگر از تحمل بيرون مى‌رود، و موجب بغض و بدبينى مى‌شود. مرد مى‌بيند كه زن بر او تحميل است و زن مى‌بيند كه: با اين همه مشكلات و مهريّه، مرد از او نفرت دارد. اين زندگى رو به فرسايش مى‌رود. كم كم زن خسته و ملول مى‌شود و مرد هم از خدا مى‌خواهد اين بار تحميل را فرو گزارد، زن مى‌گويد: مالم حلال، جانم آزاد.

در اين صورت بدون پرداخت مهر، با هزار دغدغه و مشكله هر دو از هم جدا و آن محبت منتظره تبديل به عداوت، و زندگى مجمّع مبدّل به تفريق مى‌شود، اينست نتائج مهريه سنگين.

تمام اين مصائب و مشاكل از اين رخ داده است كه عنوان نكاح و ازدواج در ميان مردم، عنوان مبادله و معاوضه را پيدا نموده است. اما اگر بدانند و بفهمند كه اين عنوان غلط است، نكاح يعنى عبادت الهى، و سير در مدارج و معارج كمال انسانى، و ايجاد مثل و خليفه خداوندى در روى زمين، و زندگى مشترك بر اساس محبت و مودّت و ايثار و تحمّل مشاقّ در راه به ثمر رسانيدن، و پرورش و تربيت اولاد كه اعظم از نتائج عالم خلقت است، ديگر صد در صد موضوع عوض مى‌شود، و به دنبال آن حكم عوض مى‌شود. غاية الامر چون در ظاهر بواسطه عمل نكاح تصرّفى از مرد در زن صورت مى‌گيرد؛ مرد به عنوان هديه چيزى نفيس و ارزشمند به او پيشكش و تقديم مى‌دارد.

اين هديه همان عنوان مهر است كه بصورت طلا يا نقره و يا كتاب علم و يا تعليم قرآن و امثالها مى‌باشد كه بايد نقداً داده شود، و همين مقدار اگر بر ذمّه در صورت عدم قدرت تعلّق گيرد نيز داراى اعتبار خواهد بود.

و از همه عالى‌تر و برتر مهر السّنه است كه عبارت است از پانصد درهم شرعى، معادل با سيصد و پنجاه مثقال شرعى، و معادل با دويست و شصت و دو و نيم مثقال صيرفى از نقره مسكوك. (چون يك مثقال شرعى ۰/۷ درهم شرعى است، بنابراين پانصد درهم شرعى سيصد و پنجاه مثقال شرعى مى‌شود. ۳۵۰ = ۰/۷ × ۵۰۰

و چون‌ هر مثقال‌ شرعي‌ ۳/۴ مثقال‌ صيرفي است، بنابراين، سيصد و پنجاه مثقال شرعى، دويست و شصت و دو و نيم مثقال صيرفى مى‌گردد.)

مهرى كه معادل با قيمت زره مولى أمير المؤمنين عليه السّلام بود. و با فروش آن بواسطه سلمان فارسى رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم بدان، پيوند عقد زواج بضعه مطهّره خود، شفيعه روز جزا، سيّدة النساء فاطمة زهرا سلام الله عليها را استوار نمود، و بر اين منهج راستين، مهريه بانوان امّت خود را سنّت فرمود.

در اينصورت زنان امّت رسول خدا را به پيروى از دختر رسول خدا، و مردان امت به پيروى از أمير المؤمنين عليه السّلام، و از بنياد گزارنده آئين پاك محمدى از سنّت خود رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم اگر مهريه خود را مهر السنّة قرار دهند، تمام اين اشكالات مرتفع خواهد شد.

اين حقير مهريه تمام دختران خود را مهر السنّة نموده‌ام، و مهريه عروسان فرزندان خود را مهر السنة كرده‌ام. و تا بحال از دوستان و آشنايان و افرادى كه بر اين منهج اطّلاع يافته و مراجعه نموده‌اند، صدها نفر مهريه هايشان مهر السّنة بوده است، و للّه الحمد و له المنّة همه با خير و بركت و عافيت و زندگى‌هاى توأم با مسرّت و شادكامى و مواهب الهيّه بوده است.

نمى خواهم عرض كنم كه: حتما و بطور وجوب و الزام بايد مهريه‌ها را به مهر السنّة ارجاع داد، بلكه مى‌خواهم بگويم: با پيشنهاد به دختران و خاندان عروس در موقع ازدواج، و با بيان اين خصوصيّات و به جهت علوّ گفتار رسول خدا، و عظمت اين سنّت سَنيّه و ابهت اين رويّه راستين، خود دختران در انتخاب مهر السنّه پيشقدم بوده‌اند، و افتخار خود و اقوام خود را فراهم آورده‌اند.

و هر كس از این طريق و روش مطّلع شده است آنرا پسنديده و تقدير نموده است. حتّى بعضى از مخدّراتى كه به مهريّه‌هاى سنگين ازدواج كرده‌اند، طالب شده‌اند كه شوهرانشان آنانرا طلاق دهند و سپس به جهت مباركى و ميمينت اين مهريه كه مهريه اوّل زن عالم امكان، سيّدة نساء أهل الجنّه است دوباره به نكاح شوهران خود برگردند، ولى بنده به آنها گفته‌ام: طلاق امر محبوبى نيست، و براى اين منظور مطلوب نيست.

شما اينك آن مهريّه را با شوهرانتان به مهر السّنه مصالحه كنيد، همان ثواب و اجر را خواهيد داشت.