کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > سیره > سیره سیاسی اجتماعی > تصحیح طریقه شهریه طلاب

تصحیح طریقه شهریه طلاب

شهريه بايد طورى توزيع گردد تا اصالت و عزّت نفس طلبه محفوظ بماند و خرد و شكسته نگردد. و اصولًا ممكن است در حوزه افراد بسيار نجيب و عفيف وجود داشته باشند كه دنبال اينگونه مقرّرى نروند. و يا از ابتداء شهريه گرفتن را قبول ننمايند در حاليكه در نهايت عسرت و نياز باشند، و در عين حال طلابى محصّل و درس خوان بوده باشند كه قوام علمى و عملى و رشد حوزه و بقاى دين منوط و مربوط به آنان شود. و اصولًا بايد در حوزه افرادى معيّن و مشخص گردند براى تفحّص خائبانه از حال و در آمد و مصارف هر طلبه و آنچه مورد احتياج اوست به وى برسانند؛ نه آنكه مثلًا طلبه‌اى ضعيف و يا فقير و يا مريض گردد، كسى از حال او با خبر نباشد و لازم باشد كه خودش به افراد ذى صلاحيّت مراجعه كند و رفع عسرت بجويد آنگاه تازه او به خصوص افراد مورد نظر خود چيزى دهد و محروم بماند.

فهرست
  • ↓۱- تصحیح طریقه شهریه طلاب

تصحیح طریقه شهریه طلاب

نویسنده: علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی

منبع: وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، تعلیقه صفحه ۶۵

شهريه طلّاب شيعه در حوزه‌ها از خود مردم و از وجوه خمس و سهم امام داده مى‌شود و اين داراى محاسنى و معايبى است. امّا محاسنش آنست كه: به دستگاه حكومتى مربوط نيست و طلبه‌ها و فضلا و علما را مطيع و جيره خوار حكومت نمى‌گرداند بلكه ايشان را آزاد و مستقلّ بار مى‌آورد. به خلاف شهريه طلّاب اهل تسنّن كه از اداره حكومتى داده مى‌شود. فلهذا آنان را مطيع و غير مستقلّ تربيت مى‌كند. و اينروى زمينه فقه شيعه و فقه عامّه است. چرا كه فقه شيعه براى حاكمان جور ارزشى قائل نيست، امّا فقه عامّه هر شخص امير و حاكم را واجب الإطاعه و أولوا الامر مى‌داند. شهريه او را حلال و پيروى از او را واجب و لازم بشمار مى‌آورد. در اطاق و منزل شخص شيخ محمود شلتوت حتماً بايد عكس جمال عبد الناصر آويخته باشد. اما در اطاق پست‌ترين و پائين طلبه ما اگر عكس شاه را ببيند آن طلبه از درجه اعتبار و حيثيّت ساقط مى‌شود. در زمانى كه ما در نجف اشرف تحصيل مى‌كرديم و قيمت دينار گران شد و طلّاب در مضيقه افتادند، از طرف دكتر محمّد مصدق به محضرت آية الله العظمى حاج آقا حسين بروجردى رضوان الله عليه پيشنهاد شد كه دولت ايران تقبّل مى‌كند شهريه طلّاب نجف را با ارز دولتى كه قريب ۹ تومان بود بفرستد. حضرت آية الله قبول نكردند در حالى كه در نجف دينار عراقى قريب ۴۰ تومان شده بود. و معلوم است از چه نفع سرشارى آية الله صرف نظر كردند براى اينكه حوزه و شيعه استقلال خود را حفظ كند و زير بار منّت حكومت كه تحقيقاً مستلزم پى درآمدها و عواقب نامعلومى است، نرود. يك روز ما كه به بغداد رفته بوديم، بديدن يكى از مدارس اهل تسنّن رفتيم و با فضلا و طلّاب آنجا مذاكره كرديم. آنها از ما پرسيدند مخارج شما از كجا تأمين مى‌گردد؟! ما گفتيم: از قوت لا يموتى كه هر طلبه از ده يا شهر او به او مى‌رسد، و يا از مختصر شهريّه‌اى كه به طلّاب ميدهند و حدّ اكثر در آن زمان به طلّاب يك دينار مى‌دادند. امّا آنها گفتند: هر طلبه معمولى و عادى ما ماهيانه هشت دينار مى‌گيرد و همينطور مى‌رود بالا تا سى دينار كه به مدرّسين و فضلاء ما مى‌دهند. ولى اى كاش كه ما مانند شما بوديم و داراى حريّت و آزادى. اما ما آزادى نداريم. تحقيقاً حكم يك مهره از دستگاه حكومت به عنوان وزرات اوقاف مى‌باشيم. بارى در آن روز فضلا و طلّاب آن مدرسه به ما با نظر غبطه مى‌نگريستند. اين محاسن طريق توزيع شهريه در ميان حوزه‌هاى علميّه ماست و امّا معايب آن:

اوّلًا طلّاب بواسطه ضيق معاش و فقر شديد، پيوسته در نفسشان احياناً ممكنست يك نوع اهميّت و ارزشى بمال پيدا شود، و در آتيه كه صاحب علم و كمال مى‌گردند طبعاً اين نوع احترام را به اغيناء پيدا نمايند و بالاخره هر نوع صاحب مكنتى در نزد آنها بزرگ جلوه كند. و اين مصيبتى است بزرگ.

و ثانياً بواسطه انحصارواسطه درآمد از ناحيه بيت المال و عدم توزع آن بطور آبرومندان و محرمانه يك نوع ذلّت و اهانتى را در برابر اصل منبع توزع و وسائط توزيع بر خود هموار نمايند كه اينهم بسيار مضر است، چرا كه طلّاب را از ابتداى امر با روح ذلّت بار مى‌آورد و رشادت و شهامت را از آنان مى‌زدايد، و روح تسليم و تمكين را نسبت به امور مالى و غير مالى به آنها تزريق مى‌كند.

شهريه بايد طورى توزيع گردد تا اصالت و عزّت نفس طلبه محفوظ بماند و خرد و شكسته نگردد. و اصولًا ممكن است در حوزه افراد بسيار نجيب و عفيف وجود داشته باشند كه دنبال اينگونه مقرّرى نروند. و يا از ابتداء شهريه گرفتن را قبول ننمايند در حاليكه در نهايت عسرت و نياز باشند، و در عين حال طلابى محصّل و درس خوان بوده باشند كه قوام علمى و عملى و رشد حوزه و بقاى دين منوط و مربوط به آنان شود. و اصولًا بايد در حوزه افرادى معيّن و مشخص گردند براى تفحّص خائبانه از حال و در آمد و مصارف هر طلبه و آنچه مورد احتياج اوست به وى برسانند؛ نه آنكه مثلًا طلبه‌اى ضعيف و يا فقير و يا مريض گردد، كسى از حال او با خبر نباشد و لازم باشد كه خودش به افراد ذى صلاحيّت مراجعه كند و رفع عسرت بجويد آنگاه تازه او به خصوص افراد مورد نظر خود چيزى دهد و محروم بماند.