نویسنده: حضرت علامه آیت الله حسینی طهرانی
منبع: «ولايت فقيه در حكومت اسلام» جلد ۲، صفحه ۲۴۸ و ۲۴۹
« وَ لَمْ يَتْرُكِ الْقُرْءَانَ رَغْبَةً عَنْهُ إلَى غَيْرِهِ، يعنى فقيه نمىتواند قرآن را رها كرده، رجوع به سوى غير قرآن كند.
تمام علوم براى قرآن است و مقدّمه قرآن. علم تفسير براى قرآن است، علم حديث براى قرآن است، علم أخلاق براى قرآن است، تا برسيم به علم فقه مصطلح معمولى كه أدوَن العلوم است. اين تازه مقدّمه براى علم اخلاق است و علم اخلاق هم براى تزكيه و تحلّى، و آن هم مقدّمه براى عرفان الهى است. تمام اينها براى قرآن است.
بنابراين، فقيه هميشه بايد با قرآن مأنوس باشد؛ از خواندن قرآن و ممارست و مزاولت با قرآن، و تلاوت قرآن فى ءَانآء الليلِ و النّهار، و بدست آوردن شأن نزول قرآن، و حالات پيغمبر در هنگام نزول قرآن، و از مفاد آيات قرآن و مصادرش، و تأويلات در آيات مؤوَّله و محكماتش و ناسخ و منسوخ ومطلق و مقيّدش مطّلع باشد؛ و خلاصه بايد شخصى باشد كه: عارف به قرآن مِن جميعِ الجهات باشد. مبدأ و اصل علوم اسلامى قرآن است.
حال اگر انسان قرآن را رها كند و به سراغ علوم ديگر برود، مثلًا قرآن را كم بخواند و كتاب دعا بيشتر بخواند، ترك قرآن كرده است. يا قرآن را كم بخواند و كتاب حديث مطالعه كند، يا بعضى از علوم ديگر را بخواند به طورى كه قرآن مهجور شود، اين شخص، فقيه حقّ الفقيه نيست؛ به جان و روح فقه نرسيده و فقه را مسّ نكرده است.
و حقّاً ما شيعيان بايد در اينجا اظهار شرمندگى و خجلت كنيم و اعتراف كنيم كه حقّ قرآن را ادا نكردهايم.
ما در مسأله ولايت خوب جلو آمدهايم، ولى قرآن را ترك كردهايم؛ و سنّىها قرآن را گرفتند و ولايت را رها كردهاند. و لذا هر دو فرقه بالنّتيجه دستمان خالى است. زيرا كه پيغمبر فرمود:
هُمَا مُقْتَرِنَانِ، يكى از ديگرى جدا نمىشود. پس اگر يكى را ترك كرديم و ديگرى را گرفتيم، بالملازمه «إنّاً» كشف مىكنيم كه: ديگرى هم از دستمان رفته است.
چه عبارت بزرگى فرمود استاد ما، آيت عظماى الهى، علامه طباطبایی رضوان الله تعالى عليه، روزى فرمود: شما شيعيان، قرآن را رها كرديد و ولايت را گرفتيد، و عامّه به عكس، قرآن را گرفتند و ولايت را رها كردند؛ و بالنّتيجه هر دو از دستمان رفت. »