کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > زندگی نامه > اساتید > اساتید علمی > آیت الله شیخ آقا بزرگ طهرانی > رابطه علامه طهرانی و آقا بزرگ طهرانی

رابطه علامه طهرانی و آقا بزرگ طهرانی

مربوط به دسته های:
آیت الله شیخ آقا بزرگ طهرانی -
فهرست
  • ↓۱- روابط نزديك‌ علامه طهرانی و آقا بزرگ طهرانی
  • ↓۲- اجازه اجتهاد و روایت به علامه طهرانی

روابط نزديك‌ علامه طهرانی و آقا بزرگ طهرانی

ايشان همچنين در كتابهاى خود از روابط نزديكشان با اين استاد وارسته، و تردّد به منزل ايشان هفته‌اى يا دو هفته‌اى يكبار و محبّت ايشان به آقا تا به حدّى كه هر كتابى حتّى نسخه‌هاى خطّى منحصر به فرد را براى مطالعه يا استنساخ به آقا امانت ميداده‌اند ياد مى‌كنند. در اين باره آورده‌اند:

«اوقاتى كه حقير در نجف اشرف براى تحصيل اقامت داشتم، به محضر حضرت علّامه حاج شيخ آقا بزرگ طهرانى- أعلى الله تعالى مقامه الشّريف- زياد تردّد داشتم، بالأخص در پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها. زيرا ايشان استاد بنده در علم درايه و رجال و حديث بودند. مضافا به آنكه بواسطه همشهرى بودن و سوابق ممتدّى كه با پدر و جدّ و دائى پدر حقير داشتند بسيار مرا مورد لطف و محبّت قرار ميدادند تا به حدّى كه هر كتاب را كه أحيانا مورد لزوم و مطالعه‌ام بود از كتابخانه خود به من ميدادند، و بنده آن را به منزل آورده از روى آن مى‌نوشتم. و لا يخفى آنكه: اين كتب كتابهاى خطّى بود كه چه بسا نسخه منحصر به فرد بود مانند كتاب «ضيآء المَفازات فى طُرُق مشايخ الإجازات» و أمثال ذلك، مثل اجازه مرحوم آية الله سيّد حسن صدر به ايشان.

روزى كه در محضرشان بودم و سخن از سند «صحيفه كامله سجّاديّه» به ميان آمد، فرمودند: قائل «حَدَّثَنا» بدون شك يكى از هفت نفر مى‌باشد كه مجلسى در مَشيخه «بحار الأنوار» در اجازه صاحب معالم آن را از خطّ شهيد رَحِمَه الله ذكر نموده است؛ و هر كدام يك از ايشان بوده باشند در غايت وثوق و اتقان است.

آنگاه فرمودند: من در ورقه الحاقى در ظَهر صحيفه خودم نام آنان را ذكر كرده‌ام، اگر تو هم ميخواهى بنويسى ببر منزل و بنويس! صحيفه خطّى خود را به من عنايت فرمودند و حقير به منزل آوردم و عينا يك صفحه از روى آن نوشته و به صحيفه خطّى ارثى خودم ضميمه نمودم ...»

«... روزى از ايشان پرسيدم: آيا شما از محضر مرحوم آخوند ملّا حسينقلى همدانى قدّس سرّه استفاده كرده‌ايد؟ فرمودند: نه، مع الأسف! زيرا كه من در سنه ۱۳۱۳ بعد از فوت مجدِّد كه در سنه ۱۳۱۲ در سامرّاء واقع شد به‌ نجف أشرف وارد شدم و مرحوم آخوند دو سال بود كه رحلت نموده بودند، زيرا ارتحال ايشان در سنه ۱۳۱۱ واقع شده است.

وليكن از شاگردان مرحوم آخوند بهره‌ها برده‌ام و از محضر ايشان استفاده‌ها نموده‌ام. (در اينجا اضافه كردند كه: گرچه من قابليّت آن را ندارم كه استفاده كامل را برده باشم، و اينك هم در طلب گمشده خود هستم.)

آنگاه شرح مُشبِعى از فضائل مرحوم آقاى حاج سيّد احمد طهرانى بيان كردند و سپس فرمودند: پس از رحلت ايشان من شبى او را در خواب ديدم و ميدانستم كه فوت كرده است، انگشت مسبّحه (سبّابه) ايشان را محكم گرفتم و گفتم: از آن مقامات و درجاتى كه خدا به شما عنايت فرموده است بايد براى من بيان نمائيد. با شدّتى هر چه تمامتر انگشت خود را از دست من كشيد و خنده‌اى نموده گفت: حلواى تَنتَنانى، تا نخورى ندانى»

اجازه اجتهاد و روایت به علامه طهرانی

نوشتار مرتبط: اجازه اجتهاد و روایت به علامه طهرانی