نویسنده: علامه طهرانی (ره)
منبع: وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، تعلیقه صفحه ۶۵
ساعت ايران باید طبق موازين اسلامى تنظيم گردد، تا مردم بتوانند از عمر خود استفاده سرشار بنمايند. چون اين ساعت فعلى ايران ظهر كوك است، و مردم بر اساس مبدء نيمه شب و ظهر امور خود را تنظيم مىدهند، بنابراين نه مقدار شب آنها معلوم است نه مقدار روز.
شب كه تاريك است براى استراحت و سكونت است؛ و روز كه روشن است براى بيدارى و فعّاليّت و حركت. أطبّاء مىگويند: بيدارى و فعّاليّت در شب مضرّ است، و خواب و آرامش در روز نيز براى آدمى ضرر دارد. بنابر اين شرع أقدس اسلام كه احكامش بر اساس فطرت است احكامش را روى ساعات شب براى استراحت و عبادت در تاريكى، و روى ساعت روز براى دنبال كار رفتن و در تكاپوى معاش بودن در روشنى قرار داده است.
اوّل شبانه روز از ابتداى شب شروع مىشود؛ و ساعات شب يكى پس از ديگرى را طى مىكند؛ و در هر ساعت وظيفهاى مقرّر فرموده است.
در آيه ۹۶ از سوره ۶: انعام داريم: فَالِقُ الاصِبَاحِ وَ جَعَلَ الَّيْلَ سَكَنًا و در آيه ۶۱، از سوره ۴۰: غافر داريم: اللَّهُ الَّذِى جَعَلَ الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارِ مُبْصِرًا. و در آيه ۸۶ از سوره ۲۷: نمل داريم: أَلَمْ يَرَوا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارِ مُبْصِرًا، و در آيه ۱۰ و ۱۱ از سوره ۷۸: نَبَا داريم: وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاسًا وَ جَعَلْنَا النَّهَارِ مَعَاشًا.
از نماز مغرب، و عشاء و تعشّى، و خوابيدن در اوائل شب، و استراحت تامّ بدن، و سپس بيدارى در اوائل طلوع فجر، و بدنبال آن وقت و زمان مشخّص بين الطّلوعين را تا طلوع خورشيد. و از آنجا به بعد كه ساعات روز شروع مىشود براى قيام به امور مهمّات از كشت و زرع و صنعت و تجارت و سفر و رسيدگى به امور اجتماعى و غيرها تا وقت ضُحى كه آفتاب بر فراز آسمان آمده و روشنى شدّت نموده و تقريباً در موقع تابستان كه دو ساعت به ظهر مانده است. در اين حال خواب قيلوله را مستحبّ نموده، و تا وقت زوال شمس نماز ظهر، و بعد از گذشتن دو برابر مقدار سايه شاخص كه تقريباً نيمه زمان ميان ظهر و غروب است، نماز عصر را مقرّر فرموده است، و همچنين براى اين ساعاتِ باقى از صله ارحام و تربيت اولاد، و انس با عيالات، و تتمّه كسب را در صورت لزوم، تا زمانيكه خورشيد در زير افق پنهان شود كه وقت نماز مغرب است و اول زمان شب شروع مىشود.
بنابراين اوّلًا هميشه شب مقدّم بر روز است. شب جمعه يعنى شب قبل از روز جمعه، نه شب بعد از آن چون دخول ماه با رؤيت هلال است و رؤيت حتماً در اوّل شب پس از اختفاء شمس بايد صورت گيرد.
و ثانياً بايد ساعت را غروب کوک نمود؛ يعنى در وقت غروب آفتاب آنرا سر ساعت ۱۲ قرار داد، و عقربههاى آنرا رويهم نهاد. بنابراين هر ساعتى كه بگذرد، مىدانيم چقدر از شب ما سپرى شده است. ساعت ۲ يعنى دو ساعت از شب گذشته، و ساعت پنج يعنى پنج ساعت از شب گذشته، و طلوع فجر كه متغيّر است؛ و در اين زمان مثلًا ۹ ساعت از شب گذشته است؛ يعنى نه ساعت از شب گذشته است.
طلوع آفتاب نيز متغيّر است. چون مقدار بين الطّلوعين بمقدار ثمُن (۱۸) مقدار روز است بنابراين در تابستانها در نواحى كه ما زيست مىكنيم ما بين الطّلوعين به حدود دو ساعت مىرسد، و در زمستانها تا يك ساعت و ربع تقليل مىيابد.
و در اين وقت، مسلمان بيدار است و مشغول عبادت و يا قرائت قرآن، و يا مطالعه، و رسيدگى و تنظيم امور منزل. در حدود ساعت اول طلوع آفتاب دنبال كار مىرود. چه تاجر و چه صنعتكار و چه پزشك، و چه محصّل و چه زارع و دامدار، در آن وقت مساعد و هواى لطيف حتّى در تابستان به راحتى ساعاتى را در حدود شش ساعت كار مىكند. و در وقتيكه آفتاب به وقت ضُحى رسيده و گرم شده و فعّاليّت مشكل است، دست بر مىدارد ... تا ظهر و عصر و سپس ساعات را طىّ مىكند تا روز تمام شود.
فائده اين تنظيم ساعات آن است كه: انسان از وقت خود استفاده مىكند، و ساعات كار را طبق حال خود در آرامش و خوبى سپرى مىنمايد و انسان مىداند چقدر از روز باقى مانده است؛ و وظيفهاى را كه امروز بعهده دارد چگونه ترتيب دهد، تا غروب آفتاب پايان يابد. زيرا كه در صبح اگر چشم به ساعت بيندازد و ببيند مثلًا ساعت ۱۱ است يعنى ۱۳ ساعت به غروب مانده است؛ و يا اگر در عصر ببيند ساعت ۱۱ است؛ يعنى يك ساعت به غروب مانده است.
در اين صورت به آسانى مردم مقدار روز خود را مىيابند؛ و مىدانند چقدر از روزشان باقى مانده است. چون منتهى روز ساعت ۱۲ است. بخلاف شب كه دانستن مقدار بقيه آن لازم نيست. زيرا شب براى خوابيدن و استراحت كردن است و در شب انسان بايد بداند چقدر از شب گذشته است؟ و چقدر خوابيده و آرامش نموده است؟ بنابراين چون بنا به ساعت غروب کوک مبدأ شب معلوم است بمجرّد رؤيت ساعت، مقدار گذشت شب معلوم است، و چون مقدار پايان روز معلوم است، بمجرّد رؤيت ساعت مقدار باقيمانده از آن كه براى حركت و فعّاليّت است معلوم است.
در اين صورت گرچه انسان نيز مىتواند از مقدار باقيمانده از شب، و يا از مقدار گذشته از روز با توجّه كوتاهى مقدارش را بدست آورد؛ وليكن اين فائدهاى به حال او ندارد. عمده در روز دانستن آن است كه: چقدر از روز مانده است؟ و ما وظائف محوّله خود را بايد در اين مقدار بجاى آوريم؛ نه چقدر گذشته است، آن بدرد ما چه مىخورد؟ و نيز در شب آنچه براى ما مفيد است كه چقدر گذشته است؟ و ما بقدر كافى استراحت و خواب نمودهايم يا نه؟ و اين به ساعات بعدى منوط نيست؛ بلكه فقط مربوط به ساعات پيشين است.
امّا ساعت ظهر کوک، مبدأ را اوّل روز و يا اوّل شب قرار نمىدهد. و وسط تقريبى شب قرار مىدهد.
ساعت ۱۲ يعنى نيمه شب تقريبى. و ساعت ۱ بامداد يعنى يك ساعت از نيمه شب گذشته است. و اين هيچ فائده ندارد؛ بلكه ضررهاى آن بسيار است. اوّل مقدار شب و يا مقدار روز را معيّن نمىكند. ثانياً شب را از اوّل نمىشمرد، بلكه نيمى از شب را از روز قبل، و نيمى از آن را از روز بعد مىشمرد. و در اين صورت يك شب تمام، به دو تكّه پاره شده؛ و احكام و وظائف شرعى و عرفى همه به هم مىخورد. و ساعت ۱ بامداد كه هنوز صبح نشده است، بلكه چه بسا شش ساعت به آفتاب مانده است؛ ولى معذلك آنرا از ساعات بامداد مىشمرد. و ثالثاً مردم در كار خود حيران و سرگردان مىمانند. يك مبدئى به آنها داده شده است. نيمه شب، مبدئيّت اين مبدأ بچه درد آنها مىخورد؟ نه با آن كار خود را مىتوانند مشخّص كنند نه استراحت خود را.
و ساعات كار ادارى و مدارس، و دانشگاهها و نظام، و غيرها بر اين اساس كه تنظيم شود. مثلًا معيّن كنند: مردم ساعت ۸ دنبال كار بروند در زمستانها ساعت ۸ قدرى از آفتاب مىگذرد؛ ولى در تابستانها چهار ساعت از آفتاب مىرود. و در اين صورت انسان چهار ساعت تمام در اعتدال هوا در منزل بيكار آرميده، و هنگام گرما و هواى خفقانآميز بايد به حركت درآيد و اين موجب إتلاف وقت و عدم تنظيم ساعات بر اساس احتياج بدنى، و مناسبات بهداشتى و حفظ الصّحة عالمى است.
نيمه شب را ابتداى زمان قرار دادن، فقط براى كارخانه دارهائى كه كارگران خود را چون آلات و ابزار كار شمرده، نه خوابى، نه راحتى، نه روزى، نه روشنائى، نه بهداشت، و حفظ الصّحهاى براى آنها قائل نيستند. و بشر را متحيّر و سرگردان آلت مقاصد مادّى و بهره بردارى خود قرار مىدهند مىباشد.
و در اين صورت مردم تا قريب ساعت ۸ مىخوابند. از فيوضات بين الطّلوعين محروم، و از سحرخيزى بى بهره مىمانند. و طبعاً كسى كه ساعت ۸ دنبال كار برود، تا ساعت ۲ بعداز ظهر، و يا ۴ ساعت بعداز ظهر كار كند؛ و اوّل شب خود را به مطالعه و بيدارى و تفريح بگذراند، و تا قريب نيمه شب بيدار باشد؛ خوابش در آخر شب بوده، و تا به صبح بطول مىانجامد. و در اين صورت از همه مواهب الهى و بهداشتى محروم مىگردد.
ساعات كار معلّمان بايد طورى تنظيم شود كه: بهترين ثمرات را در بهترين شرائط و مناسبات بهداشتى، و سلامتى و تنّعم طبيعى، و روحى بدست آورد.
ما در جلد ۶ از امام شناسى و در رساله نوين در بناء اسلام بر سالها و ماههاى قمرى، از اين موضوع بطور مختصر سخن به ميان آوردهايم.
يكى از موارد پيشنهاد اين بود كه: ايشان اعلاميههاى خود را با تاريخ قمرى امضا كنند. چون قبلًا ايشان در تمام نوشتجات و نامهها و اعلاميّهها همانند ساير مراجع و فضلاء عظام فقطّ با تاريخ قمرى پايان مىدادند در آن هنگام ديده شد كه: در روزنامهها كه اعلاميهاى از ايشان درج مىكنند، تاريخ شمسى مطابق با تاريخ قمرى است.
بنده عرض كردم: تاريخ شمسى، تاريخ اسلامى نيست. و به ايشان اين معنى را متذكّر شويد!
جناب مرحوم مطهّرى رحمة الله عليه، قدرى مكث كرده و گفتند: من به ايشان گفتهام كه: از اين به بعد شما بايد با تاريخ شمسى امضاء كنيد! حقير ديگر درباره اين موضوع چيزى نگفتم.
تا در مشهد مقدّس رضوى كه براى اقامت تشرّف حاصل شد، رسالهاى مستقلّ بنام رساله نوين در بناء اسلام بر سال و ماه قمرى تأليف؛ و اوّلين نسخه مطبوع را براى ايشان اهداء نمودم. و البتّه اين مطالب بالمناسبة در مجلد ششم از امام شناسى در تفسير آيه نسيى در ضمن خطبه حضرت رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم در حجّة الوداع آمده است.