منبع: آیت نورصفحه۵۵۳و۵۵۴
اسلام در تكريم پدر و مادر دستورات فوق العاده عظيم دارد به گونهاى كه در قرآن مجيد پس از امر به توحيد، مراعات حال ايشان مطرح گرديده است: أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَ بِالْوَ لِدَيْنِ إِحْسَانًا [۱]و حتّى در مواردى كه آنان آدمى را به شرك دعوت مىكنند صريحا دستور ميدهد از ايشان پيروى مكن ولى در رعايت ادب و لطف در حقّشان كوتاهى منما. وَ إِن جَهَدَاكَ عَلَى أَن تُشْرِكَ بِى مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِى الدُّنْيَا مَعْرُوفًا.[۲]
و در روايات و سيره اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام نيز اين مقوله بابى وسيع دارد.
و از طرف ديگر عشق به پيامبر و خاندان پاك و مطهّرش مخصوصا سرور شهيدان حضرت أبا عبد الله الحسين عليه السّلام و اهتمام به زيارت ايشان خصوصا زيارت پياده و اجر و ثوابى كه براى هر گام زيارت حضرت بيان شده است محورى است عظيم و قابل دقّت و تأمّل. ولى جمع بين همه شؤون و رعايت همه مراحل امرى است مهمتر و دقيقتر. در مقام تعارض بين حقوق چه بايد كرد؟ آيا با احساسى برخورد نمودن و خود را عاشق و شيداى حسينى معرّفى كردن ميتوان از امور ديگر الهى غافل بود؟
نمونه اين توجّه را در زندگى حضرت علّامه أعلى الله مقامه الشّريف مىبينيم كه على رغم عشق سوزانى كه به اهل بيت عليهم السّلام مخصوصا زيارت عتبات و امام حسين عليه السّلام دارند ولى از حقوق ديگر غافل نيستند. به قضيّه كوتاهى كه در مورد رعايت حال مادرشان نقل مىكنند توجّه كنيد
«... حقير را در مدّت اقامت هفت ساله در نجف اشرف جز دو بار توفيق تشرّف پياده به كربلا دست نداد. چون مرحومه والده در قيد حيات بودند، و گرچه از رفتن ممانعت نمىنمودند ولى چون حقير در ايشان آثار اضطراب مىديدم، خودم داوطلب براى راه پياده نمىشدم ... [۳]»
با دقّت در همين نقل كوتاه نكات فراوانى بدست مىآيد، از جمله آنكه: نمىگذارند مادر نهى كنند كه نوعى كم توجّهى به ادب زيارت امام حسين عليه السّلام استشمام شود، بلكه به نفس اضطراب مادر بسنده مىكنند؛ و نيز از كنار اين مسأله نگذشته و توجيه نمىكنند، بلكه خود از تشرّف پياده منصرف مىشوند تا قلب مادر نگران نشود.