منبع: آیت نور صفحه ۱۶۶ تا ۱۶۹
حضرت علامه طهرانی، قضيّهاى را از استادشان آية الله خوئى نقل مىكنند كه قابل توجّه و دقّت است و رابطه صميمى و نزديك ايشان با استادشان و نيز پشتكار و عنايت ايشان به تحصيل و دقّت در امور را نشان ميدهد.
«در ايّامى كه حقير براى ادامه تحصيلات به نجف أشرف مشرّف شده بودم، يكى از درسهاى اصول را در محضر آية الله العظمى حاج سيّد أبو القاسم خوئى دامت بركاته العاليه ميخواندم. روزى در درس به إشكالى برخوردم. تقريبا چهار ساعت بعد از ظهر و هوا هم گرم بود. براى پرسيدن اشكال برخاستم و به منزل ايشان رفتم، و ايشان در منزل اوّلشان كه وقفى بود سكونت داشتند و قدرى هم تا حرم فاصله داشت. درِ منزل را زدم اتّفاقا خود ايشان در را باز كردند و تفقّد نموده حقير را به اندرون بردند، و معلوم بود كه تازه از سرداب بيرون آمده بودند و در همان فضاى داغ منزل (بعضى از منزلهاى نجف ايوانى دارد كه داراى سقفى است بصورت شَبّاك براى اينكه از گرما جلوگيرى كند) ايشان در زير سقف ايوان نشسته حقير نيز در آنجا نشستم و اشكالات خود را پرسيدم و جوابهائى شنيدم.ايشان در آن روز در منزل تنها بودند فلهذا مجلس قدرى بطول انجاميد و براى ما مطالب زيادى نقل كردند. از جمله اين مطلب را فرمودند كه:
بعد از فوت مرحوم آية الله آقاى سيّد أبو الحسن اصفهانى من خواب ديدم كه در طهران هستم در منزل مرحوم حاج شيخ محمّد حسين خراسانى پدر مرحوم حاج شيخ أبو الفضل خراسانى جدّ آقاى حاج شيخ محسن خراسانى (كه ايشان فعلًا از علماى طهران و مرد بسيار شايستهاى هستند، و ايشان داماد مرحوم آقاى سيّد محمّد جمال فرزند مرحوم آية الله حاج سيّد جمال الدّين گلپايگانى است، و من خدمت پدر ايشان هم كرارا رسيده بودم و مرد خيلى بزرگى بود، و ليكن محضر مرحوم حاج شيخ محمّد حسين را ادراك نكردهام زيرا ايشان زودتر فوت كرده بودند).
آية الله خوئى مدّ ظلّه ميفرمودند: من خواب ديدم در منزل حاج شيخ محمّد حسين خراسانى در طهران هستم و بناست آقاى سيّد أبو الحسن اصفهانى هم به اينجا بيايند. چيزى نگذشت كه من ديدم آقا سيّد أبو الحسن آمدند و در منزل نشستند و با آقا شيخ محمّد حسين مشغول گفتگو هستند. من تعجّب كردم كه اگر ايشان بخواهند از نجف به طهران بيايند بايد با مقدّمات فراوان و صرف وقت و تشريفات و استقبال شايسته وارد بشوند، پس چگونه بدون سر و صدا وارد شدند و أحدى هم متوجّه نشد؟! امّا ميديدم كه تعجّب من بى فائده است و ايشان هم حضور دارند و نشستهاند و با آقا شيخ محمّد حسين خراسانى تكلّم مىكنند.
در بين صحبت مرحوم آقا سيّد أبو الحسن جهت مقابل خودشان را نشان دادند كه بيابانى بود، مانند يك تپّه بزرگى شبيه كوه كه فقط نقود و اسكناس و أمتعه و اسباب بود و بسيار هم زياد بود، و به آقا شيخ محمّد حسين مىگفتند: آيا مىبينى؟! اينها اموالى است كه من در زمان مرجعيّت خود به وكلائى كه در تمام دنيا و در شهرستانها از طرف من وكالت داشتند دادم، و آنها از سهم امام و وجوهات مصرف كردند؛ اينها همان اموال است و الآن ميخواهند حساب همه اينها را از من بكشند!
در اينجا من به ايشان عرض كردم: خوب شما چكار مىكنيد؟! اين قضيّه و حال آقا سيّد أبو الحسن اصفهانى است؛ آيا شما از اين وكالتها نميدهيد؟! ايشان گفتند: ما به قِسم ديگرى عمل مىكنيم و آن اين است كه: من تا بحال به هيچكس وكالت ندادهام، بلكه اذن استفاده از اين اموال را ميدهم؛ و اذن غير از وكالت است، و آن مسؤوليّت را ندارد ... »
در اينجا حضرت علامه طهرانی (ره) پس از توضيحى درباره منظور مرحوم آية الله خوئى از اين كلامشان، متعرّض إشكال وارد بر اين مبنى ميگردند که عبارتشان چنین است:
ليكن ظاهر اين است كه: هيچ فرقى بين إذن و وكالت نيست؛ و إشكال در إذن، همان إشكالِ در وكالت است. زيرا اگرچه در مسألة إذن، عنوان تنزيل و نيابت شخص نيست، و تصرّف از شخص إذن دهنده نمىباشد، ولى إذن در جائى است كه عمل شخص، نيازمند به إذن باشد، و بدون آن صورت نگيرد. چرا كه اگر إنسان خود بخواهد كارى را انجام دهد، و آن كار بدون إذن هم صحيح باشد، ديگر إذن معنى ندارد؛ بلكه إذن در آنجائى صحيح است كه انجام عملى در خارج، مشروط به إذن باشد؛ و اگر شخص، مأذون نباشد آن كار صورت نمىگيرد. و بعبارت ديگر: إذن، جزء أخير از علّت تامّه است.مثلًا اگر إنسان بخواهد مالى را به فقيرى بدهد، مشروط به حصول شرائطى در خارج است؛ مانند اينكه: مال در خارج موجود باشد، و نيز فقيرى باشد، سپس إراده إنسان بر إعطاء تعلّق بگيرد؛ تا اينكه إعطاء آن مال به فقير صورت بگيرد. پس إراده، جزء أخير از علّت تامّه براى اين كار است.
إذن هم همينطور است؛ يعنى آن كار در خارج صورت نمىگيرد مگر به إذن. بنابراين مسووليّت إذن همان مسووليّت وكالت است. چون بالمآل تصرّف در أموال بيت المال كه خداوند آنرا منوط به إذن معصوم يا كسى كه از قِبَل معصوم بر جان و مال مردم استيلاء دارد، نموده است؛ اگر در جائى متحقّق شد، حساب آن بر عهده معصوم يا منصوب از قِبَلِ او مىباشد.
روى اين زمينه، از نقطة نظر واقعيّت، بين إذن و وكالت هيچ تفاوتى نيست. فرق بين وكالت و إذن، فرقِ مفهومى است. أمّا به حمل شايع صِناعى و مصداق خارجى، عملى است كه در خارج واقع مىشود؛ و اين عمل واقع در خارج بستگى به شخص آذِن و مُوكِّل دارد؛ و از نظر مسؤوليّت هيچ تفاوتى ندارد.