کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > سیره > سیره سیاسی اجتماعی > نامه های علامه طهرانی به رهبر فقید انقلاب قده

نامه های علامه طهرانی به رهبر فقید انقلاب قده

مربوط به دسته های:
سیره سیاسی اجتماعی -

نویسنده: علامه طهرانی

منبع: وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، صفحه ۲۵ و ۲۶

فهرست

نامه های علامه طهرانی و رهبر فقید انقلاب

در اين مدّتى كه مذاكره از همين تصويب نامه انجمن‌هاى ايالتى و ولايتى بود، آية الله خمينى اعلاميّه هايى مى‌دادند كه در طهران مخفيانه منتشر مى‌شد؛ ولى رفقاى ما در اوّلين فرصت آنها را بدست مى‌آوردند و بدست ما مى‌رساندند.

اين اعلاميّه‌ها خيلى خيلى خوب بود؛ امّا بعضى از مطالب در آنها مى‌آمد كه به نظر بى اشكال نبود، مثلًا در يكى از آن اعلاميه‌ها آمده بود: اسلام زن را از مزاياى اجتماعى محروم كرده، و نبايد در كارهاى اجتماعى دخالت كند و أمثال اينها بعد اين اعلاميه‌ها را كه كنار درب دانشگاه مى‌زدند، اين جوانان دانشگاهى از حزب معاندين مى‌آمدند كنار اين جمله مى‌نوشتند: زن مساوى است با سگ، يعنى اعلاميه مفادش اين است.

بنده يك كاغذ خيلى مفصّل براى ايشان نوشتم كه: زن در اسلام مقام بزرگى دارد. و خودتان هم معتقديد و مى‌دانيد تعبير به اينكه، اسلام زن را محروم كرده است، صحيح نيست. شما بايد بگوئيد: اسلام به زن حقّ داده است حجاب حق زن است، يعنى اسلام به زن اجازه داده تا حجاب داشته باشد، و صورت خود را از مرد نامحرم بپوشاند، نه اينكه حقّ أوليّه زن بى حجابى است؛ و اسلام كه گفته حجاب داشته باشد؛ خواسته است او را از حقّش منع كند.

همچنين خانه دارى و تربيت اولاد و تنظيم امر منزل، و در سايه نشستن، اين حقّ اوّليه زن است كه خدا به زن داده است. و با آن ظرافت و لطافت و احساسات و وظائف مادرى كه مهمترين و اساسى‌ترين وظيفه اوست، او را امر نكرده كه از منزل بيرون برو و كار كن، آهنگرى كن، جهاد كن، بلكه گفته مردها بروند و آن كارها سنگين را انجام دهند تا زن به حقّ خودش برسد.

پس نبايد بگوئيم: اسلام زن را منع كرده و محروم كرده از اين كه برود در بيرون كار كند. و در گيرودارها و مخاصمات و زد و خوردها شركت كند، ما بايد بگوئيم كه: اسلام به زن اين حق را داده است تا در خانه بنشيند و كارهاى مناسب خلقت خودش را انجام دهد؛ و واقع مطلب هم همين است.

وليكن از همين اختلاف تعبير، سوء استفاده مى‌كنند، و مى‌گويند: بنابراين حالا كه اسلام ما را منع كرده پس برويم سراغ يك دين ديگر كه منع نكرده باشد ما را؛ تمام اين دخترهاى دانشگاهى يك چنين اعلاميه‌اى دستشان بود كه اسلام زن را منع كرده است. لذا مى‌گفتند: اى آقا! اسلام مال مرتجعين است؛ مال كهنه‌پرست هاست؛ ما برويم سراغ يك كسى كه ما را منع نكرده باشد. چرا اين تعبير را نكنيم كه: اسلام به زن حقّ اوّليّه‌اش را برگردانده است؟ از آن به بعد ديگر اعلاميه‌هاى آية الله خمينى تغيير كرد و در هيچيك از آنها نظير اين جهات ديده نمى‌شد.

مسأله ديگر تعبير لفظ «روحانيّون» بود. ايشان گفتند: روحانيّون چنين روحانيون چنان. ما مفصّل با ايشان صحبت كرديم كه اصلًا لفظ روحانيّون مال نصارى‌ است؛ و آنها كشيش‌ها را پدر روحانى خود مى‌دانند. خلاصه اينكه لفظ روحانى از ناحيه استعمار است كه با آن تفكيك سياست از روحانيت نموده‌اند. در قرآن و در روايات، لفظ روحانى و غير روحانى نداريم؛ همه مسلمانند و همه موظّف به عبادت و حكومت و قضاوت و جهاد، و حجّ و خمس همه‌اش عبادت است. بله بزرگان و علماء بنام علماء و فقهاء هستند؛ و شما بهتر است چنين تعبيرهائى داشته باشيد؛ و ايشان هم از آن ببعد در تمام اعلاميه‌ها مى‌فرمودند: علماى اسلام و فقهاى اسلام و أمثال آن.

البته موضوعات خيلى زياد است، بيش از اينهاست.

ما در اوّل كه براى ايشان كاغذ مى‌نوشتيم، بوسيله پُست مى‌فرستاديم. بعد ديديم كه پست خطر دارد، لذا وقتى كاغذ مى‌نوشتيم به وسيله افرادى از همين رفقاى خودمان آنرا مى‌رسانديم دست ايشان. و ايشان هم به كاغذهاى ما يك عنايت خاصّى داشتند، مطالعه مى‌كردند، و جواب را هم مى‌نوشتند؛ و بعد به جائى رسيد كه ديگر نوشتن كاغذ هم بر بنده خطرى شد؛ يعنى اگر از اين كاغذها به دست كسى مى‌افتاد عواقب خيلى وخيمى داشت.

لذا من اين كاغذهائى كه مى‌نوشتم مى‌دادم ماشين مى‌كردند با امضاى مستعارى كه بين بنده و بين ايشان بود، و هيچكس هم نمى‌دانست، فقط يك كاغذ ماشين كرده بدست ايشان مى‌رسيد، يادم مى‌آيد يك مرتبه يك كاغذى نوشتم كه ۴- ۵ صفحه شد و آنرا داديم آقاى آسيّد عبد الصاحب (سيّد على اكبر حسينى) كه همين اخيراً هم در وزارت فرهنگ مدير كلّ بودند و الآن هم مشغول كار هستند، ايشان كاغذهاى ما را ماشين مى‌كردند، و براى ايشان مى‌فرستادند. مرحوم حاج آقا مصطفى خمينى براى بعضى از دوستان ما در نجف اشرف گفته بودند: پدرم در قم هر وقت در ميان نوشته‌ها كاغذهاى فلان كس را مى‌يافت با دست خود امضاى زير آن را پاره مى‌كرد كه اگر احياناً بدست دستگاه و سازمان برسد خطرى را ايجاد نكند.

عرض كردم ايشان به كاغذهاى ما خيلى عنايت داشتند و گاهى در بعضى از امورى كه لازم بود اصلًا خودمان قم مى‌رفتيم، مى‌رفتيم مى‌نشستيم و صحبت مى‌كرديم و مشورت مى‌كرديم؛ و كار بر همين اساس بود.