کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > زندگی نامه > اساتید > اساتید و مراودین سلوکی > آیت الله حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی > نحوه برخورد علامه طهرانی با شاگردان مرحوم انصاری

نحوه برخورد علامه طهرانی با شاگردان مرحوم انصاری

بسم الله الرحمن الرحیم

نویسنده: آیت‌الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

منبع: کتاب نور مجرد

فهرست
  • ↓۱- نحوه برخورد علامه طهرانی با شاگردان مرحوم انصارى همدانی (ره)

نحوه برخورد علامه طهرانی با شاگردان مرحوم انصارى همدانی (ره)

بعد از فوت حضرت آقاى أنصارى همدانى رحمة‌اللـه‌عليه، حضرت علاّمه والد قدّس‌سرّه با سه دسته از شاگردان ايشان روبه‌رو شدند و براى اينكه نفوس آنها تلف نشود و نيز زحمات آقاى أنصارى همدانى هدر نرود، خدا ميداند چه زحمت و رنج و مظلوميّتى را متحمّل شدند. برخى از ايشان نه تنها ولايت حضرت آقاى حدّاد را نپذيرفتند، بلكه با أغراض نفسانى بناى عناد و مخالفت را گذاشتند و ايشان بعد از إتمام حجّت، براى هميشه آنان را طرد كردند. در زمان كودكى كه حقير همراهشان به جلسات مى‌رفتم برخى از آنها را نام برده و فرمودند: اگر اينها سلام كردند جواب ندهيد؛ نَفَس اينها هم مسموم است!

گروه ديگر أهل خلوص و صفا بودند و بعد از حضرت آقاى أنصارى همين‌طور متوقّف مانده بودند و به مرحوم حدّاد محبّت داشتند ولى ايشان را ولىّ كامل تلقّى نمى‌كردند. حضرت علاّمه والد، مهر و شفقت خود را از اينها دريغ نكردند و با آنها مى‌نشستند و مراتب إكرام و احترام بينشان برقرار بود و به حسب استعدادها و قابليّت‌هاى آنان اشتباهاتشان را متذكّر مى‌شدند و راه را براى آنان هموار مى‌كردند.

گرچه بطور طبيعى آن انس و الفتى كه با رفقاى سلوكى داشتند با ايشان نداشتند و هرمقدار ايشان به مرحوم حدّاد علاقه داشته و ايشان را حقّ مى‌دانستند، علاّمه والد نيز به همان‌مقدار به آنها نزديك مى‌شدند.

برخى از اين افراد بسيار أهل خلوص و محبّت و مجاهده بودند، ولى بعد از مرحوم أنصارى در درجاتى متوقّف شده بودند و ايشان تلاش مى‌كردند آنها را به مراحل بالاترى سوق دهند. مى‌فرمودند: «اين أفراد با اين خلوص و محبّت چون تسليم مرحوم حدّاد نبودند، سيرشان متوقّف يا بسيار كُند شده بود و از خود دخل و تصرّفاتى داشتند كه صحيح نبود.»

مثلاً زمانى‌كه حضرت آقاى حدّاد به ايران آمده بودند و به همدان تشريف بردند، يكى از اين آقايان از سر محبّت و إخلاص زنى را براى حضرت آقاى حدّاد و بدون اجازه ايشان، عقد فضولى كرده بود و غرضش هم اين بود كه خدمتى نموده باشد. والد معظّم مى‌فرمودند: حضرت آقاى حدّاد در عوالمى بودند كه أبدا مجال نزول و توجّه به كثرات براى ايشان نبود. آن مخدّره را با لطائفى راضى به متاركه كردند و او وجهى گرفت و رفت.

مى‌فرمودند: مرحوم حدّاد نسبت به دو نفر از شاگردان مرحوم أنصارى اميد داشتند كه به سوى ايشان برگشته و سيرشان را ادامه دهند و يكى از آنها همين شخص بود كه محبّ بود ولى سرسپرده نبود.

و از جمله اشكالات علاّمه والد به برخى از ايشان اين بود كه بدون داشتن احاطه كامل، مسؤوليّت عدّه‌اى را مى‌پذيرفتند و در مقام تربيت نفوس برمى‌آمدند و دستوراتى مى‌دادند كه أفراد كشش و قابليّت آن را نداشتند. مرحوم حدّاد گاهى مى‌فرمودند: «برخى از شاگردان ايشان قابليّت و استعدادشان از خود آنها بيشتر است ولى چون آن شخص نمى‌تواند ايشان را سير دهد رشد نمى‌كنند.»

أمّا گروه سوّم كسانى بودند كه با علاّمه والد همراه شده و ولايت حضرت آقاى حدّاد را پذيرفتند؛ هَنِيئًا لأربابِ النّعيمِ نَعيمُهم.