کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > سیره > سیره علمی > علامه طهرانی و عرفان > آثار عرفانی مستقل علامه طهرانی

آثار عرفانی مستقل علامه طهرانی

مربوط به دسته های:
علامه طهرانی و عرفان -

نویسنده: حضرت علامه آیت الله حسینی طهرانی

منبع: آیت نور صفحه ۴۷۴ تا ۴۸۲

فهرست

آثار عرفانى مستقل ‌علامه طهرانی

با توجّه به اينكه يقظه عرفانى در وجود علامه طهرانی از روز نخست بدست قهرمان ورزيده علمى عملى اين ميدان، مرحوم علّامه طباطبائى قدَّس الله نفسَه الزّكيّة حاصل شد و تحت اشراف ايشان تربيت عرفانى آقا در بُعد علمى و عملى استمرار پيدا نمود (كه در فصل سوّم همين يادنامه گذشت)، و با توجّه به رشد عظيم و سريع عرفانى معظّمٌ له در طول زندگى و بهره‌ورى از محضر اساتيد بى‌بديل اين وادى همچون آية الله انصارى و آيةالله قوچانى وصىّ سلوكى مرحوم آية الله قاضى و شاگردىِ بزرگ موحّد الهى و عارف گمنام متأخّر حضرت آقاى حاج سيّد هاشم موسوى حدّاد (كه از أقدم و أفضل شاگردان توحيدى مرحوم قاضى بوده و در فصل چهارم و ششم از ايشان سخن گفتيم)؛ شاخصه عرفانى در وجود ايشان بارزترين شاخصه بود، به گونه‌اى كه تجلّيات عرفانى در جميع آثارشان به چشم مى‌خورد. و اين غير از آثارى است كه بطوراختصاصى در زمينه عرفان عرضه نمودند، كه اينك به آنها اشاره مى‌كنيم:

۱- «توحيد علمى و عينى»

چگونگى شكل گيرى اين كتاب را خود معظّمٌ له در مقدّمه‌اى كه بر آن نوشته‌اند مفصّلًا توضيح ميدهند كه اجمال آن چنين است:

يكى از طلّاب خوش ذوق نجف به نام شيخ إسمعيل تبريزى متخلّص به تائب، از مرحوم آخوند خراسانى معنى يك بيت از أشعار عطّار نيشابورى را كتبا سؤال مى‌نمايد، بدينگونه كه:

«شيخ عطّار در «منطق الطّير» گويد:

دائماً او پادشاه مطلق استدر كمال عزّ خود مستغرق است‌
او به سر نايد ز خود آنجا كه اوستكى رسد عقل وجود آنجا كه اوست‌

معنى بيت دوّم را بيان فرمائيد.»

مرحوم آخوند جواب مختصرى ميدهند. شيخ اسمعيل همين سؤال را از آية الله حاج شيخ محمّد حسين غروى اصفهانى مى‌نمايد و ايشان با بينش فلسفى خود جواب ميدهند. مجدّدا شيخ إسمعيل همين سؤال را از آية الله حاج سيّد أحمد كربلائى طهرانى مى‌پرسد و ايشان با بينش عرفانى و منطق عرفان جواب ميدهند.

شيخ إسمعيل جواب سيّد را به حاج شيخ ارائه ميكند و ايشان جوابى در ردّ بيان سيّد مى‌نويسند. و هنگامى كه شيخ اسمعيل اين جواب را به حاج سيّد احمد نشان ميدهد ايشان جواب حاج شيخ را مفصّل و مستدلّ رد مى‌نمايند؛ و همينطور اين مكاتبات ادامه پيدا ميكند تا هفت مكتوب. و حاج شيخ در طىّ اين نامه‌ها آنچه بر ردّ عرفا در كتب حكمت آمده مطرح ساخته و از برهان استمداد مى‌گيرد، و متقابلًا مرحوم سيّد هم در مقام دفاع از تفكّر عرفا با استمداد از برهان و ذوق و شهود به ميدان مى‌آيد و در روشنگرى و أداى‌ حقّ مطلب از هيچ چيز دريغ نمى‌نمايد.

شيخ اسمعيل نيز مجموعه اين مكاتبات را كه خود به منزله گنجينه عظيم علمى در مسائل مختلف معرفتى از دو ديدگاه حكمت و عرفان است جمع‌آورى مى‌نمايد.

و چون نامه‌هاى هر دو طرف حاوى مطالب عاليه علمى از دو منظر حكمت و عرفان بوده و محتاج تحليل و بررسى ميباشد، مرحوم آية الله علّامه طباطبائى أعلى اللهُ مقامَه الشّريف به تدريس اين مكاتبات در ايّام پنجشنبه و جمعه مى‌پردازند. حضرت آقا نيز در آن جلسات شركت كرده و آنرا درسهائى فراموش نشدنى ياد مى‌نمودند.

بر اين اساس يادداشت‌هاى علّامه طباطبائى بر هر يك از نامه‌ها به عنوان «تذييلات و محاكمات» ايشان تدوين گرديد كه بحمد الله تا شش نامه ادامه پيدا كرد، ولى با فرا رسيدن تعطيلى تابستان و عزيمت حضرت آقا به نجف أشرف ادامه كار متوقّف ماند و تقاضاهاى مكرّر آقا پس از مراجعت، براى تكميل آن، بجهت همّت استاد بر تكميل «الميزان» به نتيجه نرسيد و تنها نسخه‌اى از آن نامه‌ها و مُحاكمات ششگانه ايشان در نزد آقا باقى ماند كه به لطف إلهى با اصرار برخى از دوستان پس از رحلت علّامه طباطبائى حضرت آقا نظرات خود را بر باقى نامه‌هاى طرفين افزودند، و عنوان آنرا تأدّباً نسبت به آيتَين علَمَين و استادشان مرحوم علّامه «تذييلات» قرار دادند و از اضافه كردن لفظ «محاكمات» خوددارى نمودند.

و بدينسان اين كتاب ارزشمند كه نگرش توحيدى و معرفتى عارف و حكيم را بررسى كرده و حق را روشن مى‌نمايد، بر اساس تلاشهاى پيگير حضرت آقا به ثمر نشست [۱]كه مراجعه به آن گوشه‌هائى از تضلّع ايشان درفلسفه و عرفان را بخوبى نمايان مى‌سازد. اينك به فهرست اجمالى مطالب ايشان در تذييلات اين كتاب اكتفا مى‌كنيم و مشتاقان را به اصل آن ارجاع ميدهيم:

كيفيّت تعيّن أحد و واحد و سائر اسماء، أعيان ثابته، و مبحث وحدت وجود، و تشكيك وجود در نزد حكيم و وحدت وجود در نزد عارف، يكسان بودن معيّت وجودى حق تعالى با موجودات.

معنى صرافت وجود در منطق عرفاء بالله، اثبات وحدت بالصّرافة براى حق تعالى، انحصار طريق إبطال ثَنَويّت و تثليث در قول به وحدت وجود، اثبات اين معنى كه أمير المؤمنين عليه السّلام اوّلين مطرح كننده وحدت بالصّرافة در توحيد حق تعالى ميباشند.

حقيقت معنى أحديّت و واحديّت و حقيقت محمّديّه، طرح مبحث عينيّت وجود منبسط با فيض مقدّس و مشيّت فعليّه، كيفيّت احاطه عوالم بالا بر عوالم پائين.

معنى هُوَ كلُّ الوجود و كلُّه الوجود، عينيّت قيّوميّت و صمديّت حق تعالى با قيام موجودات به او، معنى اعتبارى بودن موجودات.

پيشگامى صدر المتألّهين در آشكار كردن حقيقت عظيم وحدت بالصّرافة و استخراج اين درّ گرانمايه از خطب أمير المؤمنين عليه السّلام، و نفى وحدت عددى از حق تعالى در كتب خود.

معنى بسيطُ الحقيقةِ كلُّ الأشيآء و لَيسَ بشَى‌ءٍ مِنها.

تشريح مسأله شريف و ارزشمند أمرٌ بين الأمرين، نفى جبر و تفويض و اينكه جبر، ظلم است و تفويض، شرك؛ و اختيار انسان عين اختيار خداست.

وحدت حقّه حقيقيّه حق تعالى، دفع شبهه ابن كَمونة با قاعده بسيط الحقيقة، مقام رَأَيْتُ رَبِّى بِعَيْنِ رَبِّى، و روايات وارده در معرّفى وحدت حقّه حقيقيّه.

رابطه صفات با ذات از ديدگاه شرع و عقل و شهود، معنى فناء موجودات در ذات، و نفى حلول و اتّحاد.

انحصار تبيين توحيد به مخلَصين از ديدگاه قرآن، اشاره به كيفيّت تجلّى إلهى در نفوس قدسيّه، انعكاس نور حق تعالى به مظاهر عالم امكان، و جايگاه انسان كامل در نظام معرفتى در عالم وجود.

۲- مقدّمه و شرح و تعليقه بر «رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم»

علامه طهرانی در مقدّمه‌اى زيبا و جامع نحوه دست يابى خود را به نسخه‌اى از اين كتاب در نزد مرحوم آية الله حاج شيخ عبّاس طهرانى و استنساخ آن در ايّام طلبگى خود در قم و تصحيح آن از روى نسخه مرحوم آية الله حاج شيخ عبّاس قوچانى در نجف، و نهايةً اطّلاع از نسخه بسيار نفيسى كه مرحوم آية الله علّامه طباطبائى داشته‌اند و استنساخ كامل از روى آن را بيان كرده و سپس با بحثى همه جانبه انتساب آن را به آية الله علّامه سيّد مهدى بحرالعلوم از طريق سخن بزرگان و نفى شبهات، تقويت مى‌نمايند.

سپس به شرح و تكميل مباحث كتاب پرداخته و با پاورقى‌هائى بسيار عالى مطالب عرفانى را كه در اين كتاب شريف در باب عرفان عملى نوشته شده است تثبيت و با آيات و روايات مستند ميفرمايند، كه مراجعه به آن موجب روشن شدن برخى از ابعاد شخصيّت علمى تحقيقى ايشان مخصوصا در زمينه عرفان است. با هم اجمالى از فهرست مطالب پاورقى‌هاى كتاب را مى‌بينيم:

روايات ظهور حكمت از قلب به زبان بر اثر رسيدن به مقام خلوص در كتب شيعه، برخى از رواياتى كه بر اربعين تأكيد داشته و مواردى را بر آن مشروط مى‌نمايد.

قواى چهارگانه انسان و رابطه بين آنها و زمان حصول تجرّد تام براى‌انسان، معنى فناى همه موجودات و بقاء وجه الله كه تجلّى اسماء الهيّه است، تفريع نبوّت بر ولايت و مراد از «رداء كبرياء»، «ياقوت بَيضاء» و «روضه خَضراء» در روايات و مراد از «دل» و «جان» در اصطلاح عرفا.

كيفيّت ورود به عالم توحيد و صعود به عوالم بالا، عوالم دوازده گانه قبل از اخلاص، منظور از شريعت و طريقت. عوالم چهارگانه‌اى كه سالك إلى الله بايد طى كند.

لزوم تبعيّت از استاد كامل در سير إلى الله و خطرات سير بدون استاد، حجاب‌هاى واقعه در طريق إلى الله و علّت اختلاف در بيان آن، اختصاص عشق و مستى به سفر اوّل.

لزوم رفق و مدارا در سير و سلوك إلى الله و پرهيز از افراط و تفريط، لزوم كتمان سرّ در طول مسير، نفى خواطر و جايگاه رفيع آن و امكان وصول به آن با حربه ذكر، تبيين و تشريح عدد كبير و صغير و وسيط و أكبر، فرق بين ذكر و ورد، بحثى در اسم أعظم الهى، ابطال توجّه به جمادات و ارواح كواكب و تعارض آن با روح دين‌

۳- «رساله لب اللباب»

در مورد اين كتاب خود آقا در مقدّمه آن ميفرمايند:

« اصل اين رساله اسّ و مخّ اوّلين دوره از درسهاى اخلاقى و عرفانى است كه حضرت استاد گرامى ما علّامه طباطبائى روحى فداه در سالهاى يكهزار و سيصد و شصت و هشت و شصت و نه هجرى قمرى در حوزه مقدّسه علميّه قم براى بعضى از طلّاب بيان فرموده، و اين حقير به عنوان تقريرات درس به رشته تحرير در آورده بودم، و قرائت و مرور به آن را در اوقات قبض و كدورت و خستگى موجب تنوير روح و تلطيف جان خود مى‌دانستم. اينك يك دوره بر آن مرور نموده با تنقيحات و اضافاتى مهيّا، و پاداش و ثواب آن را به روح فقيدسعيد مطهّرى أعلى اللهُ مقامَه الشّريف اهدا ميكنم»پانویس]«رساله لُبّ اللباب» ص ۱۸ و ۱۹[/پانویس]

نگرشى اجمالى به اين كتاب بسيار ارزشمند و نورانى كه حجمى كوچك دارد ولى از بهترين نوشته‌هاى شيعى در عرفان عملى است و از عارف والا مقامى همچون علّامه طباطبائى صادر گشته و حضرت آقا آن را جمع‌آورى و تنقيح و تنظيم نموده‌اند، كافى است كه ما را به گوشه‌هائى از بُعد عرفانى ايشان رهنمون گردد. فهرست اجمالى برخى از مطالب كتاب را مى‌بينيم:

معرفت اجمالى و طرح كلّى سلوك إلى الله:

سير و سلوك در اصطلاح عرفا، سختى عبور از كثرات أنفسيّه و گذر از عالم برزخ، نحوه مشاهده سالك إلى الله نفس خود و اسماء و صفات الهى را، مقام شهود عالَم ربوبى در عين توجّه به عالم كثرت، علّت عدم وصول همگان به كمالات والاى انسانى، نارسائى الفاظ براى بيان حقائق و انوار مجرّده و عوالم ربوبى، لزوم پيروى كامل از جميع أحكام شرعيّه در تمام مراحل سلوك إلى الله.

شرح تفصيلى عوالم مقدّم بر عالم خلوص:

معرّفى اسلام اكبر و ايمان اكبر و هجرت كبرى و اسلام اعظم و ايمان اعظم و هجرت عظمى، كيفيّت موت ارادى و نحوه تحقّق به آن، امتياز سالكين امّت اسلام بر سالكين امم سالفه، معرّفى مقام صلوح و اقسام صلاح.

شرح اجمالى طريق و كيفيّت سلوك إلى الله:

لزوم جستجوى دليل در اثبات حقائق دين، لزوم تضرّع و ابتهال در حصول ايمان به عالم معنى و تأثير آن در سلوك إلى الله، تأثير و توريث متقابل علم و عمل در يكديگر، لزوم بهره‌ورى جميع اعضاء و جوارح از حظّ ايمانى خود، عدم تنافى سير در عالم ملكوت با بودن در دنيا

شرح تفصيلى طريق و كيفيّت سير إلى الله:

شرائط بيست و پنج گانه لازم در سلوك: ترك عادات و رسوم و تعارفات، عزم، رفق و مدارا، وفا، ثبات و دوام، مراقبه، محاسبه، مؤاخذه، مسارعت، ارادت، ادب نگاهداشتن، نيّت، صَمْت، جوع و كم خورى، خلوت، سَهَر و بيدارى شب، دوام طهارت، مبالغه در تضرّع، احتراز از لذائذ، كتمان سرّ، شيخ و استاد، وِرد، نفى خواطر، ذكر، فكر.

طريقه نفى خواطر در رساله منسوب به بحرالعلوم، طريقه آية الله آخوند ملّا حسينقلى همدانى در نفى خواطر، مراتب مراقبه، سلسله مشايخ و اساتيد علّامه طباطبائى در معارف إلهيّه، انكشاف عوالم چهارگانه توحيد در اثر مراقبه تام و توجّه به نفس، منظور عرفا از «عنقا» و «سيمرغ»

۴- «رساله سرّ الفتوح، ناظر بر پرواز روح»

اين رساله نقدى است بر برخى از مطالبى كه در كتاب «پرواز روح» آمده است. خودشان در مقدّمه اين كتاب مى‌نويسند:

«... كتاب شريف «پرواز روح» را مطالعه كردم و چون از مدّتى قبل درباره محتويات آن كرارا سؤالاتى مى‌شد و از اين حقير درباره آن نظريّه مى‌خواستند، و بواسطه عدم اطّلاع بر آن مضامين، قادر بر پاسخ آنها نبوده‌ام؛ و فقط به ذكر صدق و امانت مؤلّف محترم آن كه از سابق الأيّام روابط فى الجمله دوستى و آشنائى برقرار بود اكتفا مى‌نمودم؛ اينك يكى از برادران ايمانى و أخلّاء روحانى يك جلد براى من هديّه آورده و تقاضاى مطالعه و نظريّه نمودند؛ لذا براى اجابت التماس و دعوت مؤمن، يك دور آنرا مرور، و نظريّات خود را در موارد لازم در هامش همان كتاب ثبت كردم تا موجب تذكره براى حقير و تبصره براى دوستان عزيز و طالبان ارجمند بوده باشد.

و اينك خلاصه نظريّه را كه در آن هوامش مضبوط شده است براى افرادى كه بدون مطالعه كتاب ميخواهند از آن مطّلع گردند در اينجا مى‌نگارم، بحول اللهِ و قوّتِه و لا حولَ و لا قوّةَ إلّا بالله العلىّ العظيم ...»

پانویس

۱. «توحيد علمى و عينى» ص ۱۱ تا ص ۱۶