کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > زندگی نامه > هجرت به مشهد مقدس > آثار و برکات هجرت به مشهد

آثار و برکات هجرت به مشهد

مربوط به دسته های:
هجرت به مشهد مقدس -

نویسنده: حضرت علامه آیت الله حسینی طهرانی

منبع: آیت نور ؛ یادنامه علامه طهرانی، صفحه ۳۹۴ تا ۴۰۲

فهرست
  • ↓۱- تدوين «دوره علوم و معارف اسلام»
  • ↓۲- عدم فراغت كافى در طهران، براى تدوين آثار
  • ↓۳- سپردن صلاح و فساد امور به حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السّلام‌
  • ↓۴- تدوين قسمت‌هاى مختلف دوره علوم و معارف اسلام در مشهد مقدّس‌
  • ↓۵- تعليم و تربيت طلّاب‌

تدوين «دوره علوم و معارف اسلام»

مرحوم حضرت علّامه قدّس سرّه پس از بازگشت از نجف اشرف به مجرّد استقرار در طهران، در مسير تبليغ و نشر معارف الهيّه، تلاش وسيعى را شروع نمودند؛ و همواره مايل بودند در سطحى ماندگارتر با تأليف متون اصلى، كارى اساسى انجام دهند، كه تا زمان هجرت به مشهد مقدّس نتوانستند اين آرزوى ديرينه را آنگونه كه خود علاقمند بودند محقّق سازند، لذا در مقدّمه كتاب شريف «الله شناسى» چنين آورده‌اند:

«بارى، چون اين حقير ناچيز از زمان مراجعت از نجف اشرف كه در شهر شوّال المكرّم سنه يكهزار و سيصد و هفتاد و شش بود تا به حال كه ماه ربيع الأوّل از سنه يكهزار و چهارصد هجريّه قمريّه است، مدار بحث و گفتگوى خود را با برادران و عزيزان روحانى و سروران ايمانى بر اساس تفسير آيات قرآن و بحث و تنقيح روايات وارده از معصومين صلوات الله و سلامه عليهم أجمعين قرار داده و أحيانا با بحث‌هاى فلسفى و علمى از يك طرف، و با مذاكرات ذوقى و عرفانى از طرف ديگر، تطابق آيات الهيّه و أخبار نبويّه و حقائق، چه از ناحيه استدلال فكرى و ذهنى و چه از ناحيه وجدان و مشاهده ضمير، روشن و آشكارا مى‌شد؛ و بارها در ادوار مختلف دوره‌هائى از بحث‌ها در پيرامون مسأله توحيد و ولايت و معاد و تفسير بسيارى از قرآن كريم و بسيارى از مسائل فقهيّه و علميّه داشته‌ايم، و با وجود مراجعه به تفاسير كه به سى دوره بالغ مى‌شد بيشتر از همه تفسير «الميزان فى تفسير القرءَان» تأليف حضرت استاد ما: آية الله العظمى علّامه سيّد محمّد حسين طباطبائى تبريزى أمدَّ اللهُ فى ظِلالهِ السّامية موجب بحث و نظر قرار ميگرفت ۹ و حقّاً اين تفسير در نظر حقير بسيار مُعجب و زيبا و عالى و لطيف است و در ميان سائر تفاسير جلوه خاصّى دارد؛

لذا در اوّل وهله بر آن شديم كه يك دوره تفسير قرآن به زبان پارسى و با قلم و انشاء سليس، نه بطور ترجمه، از «الميزان» كه حاوى جميع مطالب و نكات آن تفسير باشد تحرير شود تا برادران پارسى زبان از منابع حقائق اين تفسير استفاده شايان بنمايند.

سپس از اين منظور به جهاتى انصراف حاصل شد و بنا بر آن گذارديم كه در هر يك از مباحث اعتقادى و أحكام عبادى و مسائل اخلاقى و اجتماعى جداجدا رساله‌اى بنگاريم كه در هر يك از آنها بطور مستوفى از آن موضوع و احكام وارده در آن، بحث شود تا با مطالعه آن، اشكالات و شبهات و سؤالات مرتفع گرديده و بطور واضح و روشن اطّلاعات كافى و وافى در جوانب آن مسأله را روشنگر باشد.

مجموع اين رساله‌ها در حدود صد رساله مى‌شد مانند:

  • رساله إعجاز قرآن و إعجاز انبياء،
  • رساله شفاعت،
  • رساله ولايت،
  • رساله امامت و زعامت،
  • رساله نبوّت،
  • رساله‌هاى جداگانه در احوال و سيره ائمّه معصومين سلام الله عليهم أجمعين،
  • رساله برزخ،
  • رساله قيامت،
  • رساله حشر و قيام انسان عند الله،
  • رساله ميزان،
  • رساله صراط،
  • رساله بردگى در اسلام،
  • رساله نماز،
  • رساله وجوب عينى و تعيينى نماز جمعه در هر زمان،
  • رساله روزه و حجّ و جهاد و حكومت،
  • رساله قرض الحسنه و ربا، و مالكيّت و طرق مشروع و غير مشروع آن،
  • رساله حقوق بطور كلّى،
  • رساله حقوق زن؛

و غير ذلك از مباحث دينى و علمى كه مورد نياز و احتياج مبرم جوانان امروز و نسل آينده ماست.

عدم فراغت كافى در طهران، براى تدوين آثار

ولى مع الأسف با كثرت مشاغل علمى و شواغل اجتماعى كه بطور متفرّق و پراكنده مرا بدون اختيار بخود مشغول ميداشت، انجام اين مهم جز چند رساله صورت نگرفت، ليكن به طرز ديگرى كه شايد از نقطه نظر اهمّيّت‌ نيز كمتر از آن طرز نبود خداوند مستعان عنايت فرمود تا همان مطالب قرآنى و تفسيرى و روائى و علمى و اجتماعى و تاريخى و اخلاقى به صورت يك دوره «علوم و معارف اسلام» بحث و گفتگو شود، و مباحث و مذاكرات، تحرير و تدوين و به تدريج در دسترس إخوان عزيز قرار گيرد.

اين دوره از علوم كه در قسمت اعتقاديّات شامل قسمتهاى «الله شناسی» و «امام شناسی» و «معاد شناسی» است از سه موضوع مهمّ:

مسأله توحيد و ولايت و معاد بحث ميكند.

و در قسمت‌هاى أحكام و مسائل شامل بحث پيرامون قرآن و نماز و روزه و حجّ و مسجد و دعا و ربا و رؤيت هلال در شهر رمضان و لزوم اشتراك در آفاق نسبت به دخول شهر جديد و پيرامون قضا و جهاد و حكومت زن و تفسير آيه:

الرّجَالُ قَومُونَ عَلَى النّسَآءِ و بعضى از أحكام ديگر است كه بيشتر آن مباحث تحرير و تدوين شده و إن شآء الله تعالى در دسترس مطالعه قرار خواهد گرفت ... .

بارى همانگونه كه در سخن بالا ديديم، معظّمٌ له در دوره اقامت طولانى در طهران عليرغم علاقه شديدى كه به تدوين آثار فراوان در علوم و معارف الهيّه داشته‌اند ولى بجهت اشتغال به امور مسجد و سامان دهى كارهاى اجتماعى تنها موفّق به تدوين چند اثر شدند كه تا آن هدف بلند و مقصد أعلى فاصله فراوان داشت و محتاج فرصت مناسب و خلوت و آمادگى بيشترى بود كه با هجرت به مشهد مقدّس فراهم آمد.

نگاهى به آثار تدوين شده و نشر يافته در مشهد، نشان دهنده آثار و بركات اين هجرت نورانى و نمايانگر نظر حق‌بين استاد بزرگوارشان حضرت‌ حدّاد رضوان الله تعالى عليه است كه ايشان را به اين مهاجرت ارشاد و امر فرمودند. و اين تنها گوشه‌اى از آثار مجاورت با مرقد نورانى حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه آلاف التّحيّة و الثّنآء است.

سپردن صلاح و فساد امور به حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السّلام‌

ايشان خود در نحوه ورود به مشهد مقدّس و سر سپارى بر آستانه مبارك حضرت امام رضا عليه السّلام و پيش‌آمدن خطّ سير جديدى از تأليفات، در مقدّمه دوّم «الله شناسى» چنين مى‌نگارند:

«... همانطوريكه در مقدّمه نخستين ملاحظه فرموديد حقير بر آن بود تا از ماه ربيع الأوّل سنه يكهزار و چهار صد هجريّه قمريّه شروع به تحرير و كتابت قسمت «الله شناسى» از دوره علوم و معارف اسلام بنمايد و مرتّبا مجلّدات آن را بحول و قوّه الهى منتشر سازد و پس از آن به سائر قسمتها از علوم و معارف كه شرح داده شده است مبادرت ورزد، امّا خداوند اين چنين اراده نفرموده بود.

حقير در همانسال بعد از دو ماه يعنى در روز بيست و ششم جمادى الاولى به مهاجرت مشهد مقدّس و آستان بوسى و تكحيل كُحل و سرمه خاك پاى زوّار حضرت امام هشتم علىّ بن موسى عليهما و على ءَابآئِهما و أولادِهما جميعُ صلواتِ الله و ملآئكتهِ المُقرّبين و أنبيآئِه المُرسلين و عبادِه الصّالحين من الأَن إلى قيام يوم الدّين موفّق آمدم، و بار نياز خود را يكسره در اين عتبه ملائك پاسبان فرود آوردم، و با كمال التماس به مقام قدس و طهارت و علوّ درجات آن حضرت از وى درخواست فقيرانه و عاجزانه نمودم كه:

من قادر بر تشخيص صلاح و فساد خود نيستم و راه صواب را از خطا نمى‌شناسم، اينك با شفاعت و مدد شما از خداوند جَلّت عظمتُه و عَلَت ءَالآؤُه مسألت دارم تا خودش دستم را بگيرد و از هزاهز و فتن آخرالزّمان برهاند و آنى به خود وامگذارد؛ و اللهُ المُستعان.

آن حضرت روحى فداه پذيرفتند و در مراقبت از هر گونه به نحو اتمّ و اكمل نه به مقدار گدائى من بل بقدر سلطنت و كرامت خويشتن مرحمت فرمودند.

از جمله آنچه به قلم تقدير آمده بود آن بود كه دوره «الله شناسى» پانزده سال به تعويق افتاد، و اينك كه باز طالع ماه ربيع المولود از سنه يكهزار و چهار صد و پانزده هجريّه قمريّه سر برآورده است موفّق به شروع آن شده‌ام؛ حال تا كجا روح يارى دهد و قلم توانائى، خدا داند و بس!

حضرت مولى الموحّدين و سرور قلوب العاشقين أميرالمؤمنين عليه السّلام ميفرمايد:

عَرَفْتُ اللَهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَآئِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ.
«من خداوند سبحانه را شناختم به گسستن تصميم‌ها و اراده‌هائى كه انسان درباره بجاآوردن كارى كه ميخواهد بجاى بياورد پيدا ميكند، و به گسيختن و پاره نمودن نيّتها و جزم‌هائى كه انسان دارد، و به شكستن همّتها و قصدهائى كه انسان در خود بوجود آورده است.»

روزى حقير به محضر مبارك استادمان حضرت آية الله علّامه طباطبائى قَدَّس اللهُ سرَّه الزَّكيّة معروض داشتم:

بسيار اتّفاق مى‌افتد كه انسان اراده بجا آوردن فعل نيكى را دارد و اسباب و شرائط هم موافق آمده و موانع هم از ميان رخت بر بسته است و در حسن فعل و نيكوئى آن كار هم ابدا شكّى ندارد و اهتمام ميكند براى انجام آن، تا نزديك است به مرحله جزميّه و اراده قطعيّه برسد ناگهان بدون هيچ علّت و سببى خود انسان از تصميمش برميگردد و انصراف پيدا ميكند! سپس خودش هم متعجّب ميگردد كه چرا اينطور شد؟! و اين مانع كه فقط برگشت نيّت من بود از چه راه پديدار گرديد؟! و بالأخره فكرش بجائى نميرسد

استاد رضوان الله عليه در پاسخ فقط يك جمله إفاده فرمودند كه: «بله، همينطور ميباشد كه مى‌گوئيد».

تدوين قسمت‌هاى مختلف دوره علوم و معارف اسلام در مشهد مقدّس‌

حقير در بدو تحرير مباحث، اراده داشت دوره «الله شناسى» را مقدّم بدارد بر جميع مباحث اعتقادى از مبحث «امام شناسى» و مبحث «معاد شناسى» و سائر مباحث فلسفى و عرفانى و اخلاقى و علوم و فقه و تاريخ و تفسير، زيرا «الله» مقدّم است بر عالم وجود به تقدّم تكوينى، و بايد در وضع هم تحرير مطابق تكوين بوده باشد؛ امّا خداوند اراده نكرد و نخواست، تا در اين مدّت پانزده سال بحمده و منّته قسمت «امام شناسى» در هجده جلد، و قسمت «معاد شناسى» در ده جلد، اينها از دوره معارف؛ و از دوره علوم در قسمت اخلاق و حكمت و عرفان: «رساله سير و سلوك منسوب به بحر العلوم» با مقدّمه و تعليقه حقير، و «رساله لبّ اللُباب در سير و سلوك اولى الألباب» و كتاب «توحيد علمى و عينى» و «مهر تابان» و «روح مجرّد»، و در قسمت أبحاث تفسيرى «رساله بديعه» و ترجمه رساله بديعه، و «رساله نوين»، و در قسمت أبحاث علمى و فقهى «رِسالةٌ حَولَ مسألةِ رُؤيةِ الهِلال» و كتاب «وظيفه فرد مسلمان در إحياء حكومت اسلام» و كتاب «ولايت فقيه در حكومت اسلام» در چهار جلد و كتاب «نور ملكوت قرآن» در چهار جلد از دوره أنوار الملكوت و «نامه پيش نويس قانون اساسى» و كتاب «نگرشى بر مقاله بسط و قبض تئوريك شريعت دكتر عبد الكريم سروش» و «رساله نكاحيّه: كاهش جمعيّت ضربه‌اى سهمگين بر پيكر مسلمين»، و در قسمت أبحاث تاريخى «لمعات الحسين» عليه السّلام و «هديه غديريّه: دو نامه سياه و سپيد» را تحرير، و اغلب آنها به طبع رسيده است ...»

تعليم و تربيت طلّاب‌

از ديگر آثار نورانى هجرت پر بركت حضرت آقا به مشهد مقدّس، تربيت طلّاب علوم دينيّه بود. چرا كه ايشان از آغاز ورودشان به طلبگى و دريافت ضرورت حضور در جايگاه والا و مقدّس سربازى امام زمان عجّل الله فرجه الشّريف، بر اساس بصيرتى كامل و عشقى شورانگيز وارد حوزه شدند؛ و به همين جهت در طول تحصيل هفت ساله خود در قم و هفت ساله ديگر در نجف اشرف نهايت تلاش خويش را براى كسب معارف الهيّه و پيمودن مراحل علمى و عملى مبذول داشتند، و با رسيدن به درجات والاى علم و عمل به طهران بازگشتند؛ لذا همواره در تحكيم حوزه‌هاى علميّه و رشد آنها و تكثير طلّاب و تشويق مستقيم و غير مستقيم ديگران به حفظ و گسترش اين سنگر ارزشمند و انسان ساز تلاشى عميق داشتند و از هيچ كوششى فرو گذار نبودند.

ايشان هر چند در طول عمر مبارك خويش حوزه علميّه معيّن و مشخّصى را تأسيس ننمودند ولى با سبك و سليقه‌اى خاص و منحصر به فرد كه متّخذ از منهاج اصيل حوزه و روش متين قدماء از علماء سلف است، در پرورش طلّاب نقشى عظيم ايفا نمودند. و مخصوصا پس از هجرت به مشهد مقدّس در سامان دهى حوزه‌اى اصيل و كار آمد تلاشى ستودنى داشتند به گونه‌اى كه در زمان حياتشان دهها طلبه را پرورش داده و در يك نظام منسجم و با برنامه‌اى منظّم و كنترل شده به رشد علمى و عملى رساندند، و تعداد كثيرى را به لباس سربازى امام زمان عجّل الله فرجه الشّريف ملبّس و مفتخر نمودند، و سيره عملى ايشان چنان بود كه ساليانه در دو نوبت: عيد سعيد غدير خم و روز ميلاد با سعادت امام زمان أرواحنا لتراب مقدمه الفدآء طلّابى را كه به سطح لازم رسيده بودند معمّم ميفرمودند.