نویسنده:آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد ، صفحه۵۳۴
مرحوم علامه والد رضواناللـهتعالىعليه مىفرمودند:
سالك بايد به مقدار نياز بدن غذا بخورد و طريق اقتصاد را پيموده و از إفراط و تفريط بر حذر باشد. چه اينكه بدن، مركب نفس است نه آنچنان از غذا سنگين شود كه از انجام وظيفه عبوديّت بماند و نه آنچنان گرسنه بماند كه ضعف و فتور بر او چيره شده و قدرت بر حركت نداشته باشد و البتّه اين مقدار غذا براى أفراد و أحوال مختلف، متفاوت است.
همچنين مىفرمودند:
سالك غذا را نبايد به خاطر مزه و طعم آن تناول كند؛ غذا بخوريد تا قوّت بگيريد و بتوانيد اطاعت حضرت حقّ را بنمائيد. سالك بايد صولت شهوت و ميل به طعام را در خود بشكند و اگر غذا را به كيف و رغبت بخورد، موجب زندهشدن ميل و رغبت در نفس ميگردد.
همچنين آن بزرگوار، ترك حيوانى را به طور مطلق، جائز نمىدانستند. امّا از إدمان و مصرف بى رويّه آن نيز نهى مىكردند.
از رسولخدا صلّىاللـهعليهوآلهوسلّم روايت است كه:
سَيِّدُ طَعامِ الدُّنيا وَ الاْءَخِرَةِ اللَحْمُ وَ سَيِّدُ شَرابِ الدُّنْيا وَ الأَخرَةِ الْمآءُ.[۱]و نيز از حضرت امام صادق عليهالسّلام روايت كردهاند كه:
كَانَ عَلىٌّ عَلَيهِالسَّلامُ يَكرَهُ إدْمانَ اللَحْمِ وَ يَقولُ: إنَّ لَهُ ضَراوَةً كَضَراوَةِ الخَمرِ.[۲]«أميرالمؤمنين عليهالسّلام مداومت بر خوردن گوشت را ناپسند مىداشت و ميفرمود: همچنانكه خمر موجب عادت مىشود، گوشت نيز عادت آورده و سبب مىشود كه شخص نتواند از آن اجتناب ورزد.»
و نيز روزى نزد امام صادق عليهالسّلام، صحبت از گوشت شد، حضرت فرمودند:
كُلْ يَومًا بِلَحْمٍ وَ يوْمًا بِلَبَنٍ وَ يَوْمًا بِشَىْءٍ ءَاخَرَ.[۳]«غذاى خود را يك روز همراه با گوشت تناول كن و روز ديگر با شير و روز ديگر با چيز ديگرى.»
و لذا مىفرمودند:
خوردن گوشت بيشتر از دوبار در هفته (آن هم به مقدار متعارف، نه بيشتر) مطلوب نيست و موجب قساوت قلب مىشود.
مىفرمودند:
بعضى از آقايان أطبّاء فقط دعوت و امر به خوردن مىكنند كه فلان غذا را بخوريد براى تأمين ويتامين كذا، گوشت بخوريد براى چه، و هيچوقت به پرهيز و كمخورى كه : الحِميَةُ رَأسُ كُلِّ دَوآءٍ.[۴]«پرهيزنمودن سرآمد همه دواهاست.» دعوتى ندارند، و اين خطاست.
و نيز از مصرف بيش از حدّ غذاهايى مانند تخممرغ و روغن كه انسان را سنگين ميكند، نهى نموده و مىفرمودند:
بايد احتياج بدن را به جاى زيادهروى در مصرف گوشت و مانند آن، از حبوبات و ديگر غذاهاى مقوّى و مفيد و سالم تأمين نمود.
تأثير غذا و لقمه در جان و انديشه انسان و به دنبال آن در أعمال او، أمرى وجدانى و از بديهيّات است.
مؤمن درباره غذاى خود بايد نهايت دقّت را بكند. چهبسا غذايى در ظاهر محكوم به حلّيّت و طهارت باشد، ولى واقع مطابق ظاهر نباشد و او از آثار وضعى آن در أمان نماند.
علاوه بر اينها مىفرمودند:
طهارت و إخلاص كسى كه انسان را به ضيافت دعوت ميكند و نيز محبّت و إخلاص كسى كه غذا را تهيّه و طبخ ميكند، در سبكى و نورانيّت آن بسيار موثّر است.
رسولخدا صلّىاللـهعليهوآلهوسلّم به أبىذرّ غفارى مىفرمايند:
يا أَبَاذَرٍّ! لاتُصاحِبْ إلّا مُؤْمِنًا و لايَأْكُلْ طَعامَكَ إلّا تَقىٌّ و لاتَأْكُلْ طَعامَ الفْاسِقينَ. يا أباذرٍّ! أَطْعِمْ طَعَامَكَ مَنْ تُحِبُّهُ فِىاللَهِ وَ كُلْ طَعامَ مَنْ يُحِبُّكَ فىاللَهِ عزَّوَجَلَّ.[۵]«اى أبوذرّ! جز با مؤمن همنشين مباش و جز انسان متّقى و پرهيزگار از غذاى تو نخورد و تو نيز از غذاى فاسقان تناول مكن. اى أبوذرّ! غذاى خود را به كسى ده كه او را به خاطر خدا دوست دارى و از غذاى كسى بخور كه تو را به خاطر خداوند عزّوجلّ دوست دارد.»
در زمان كودكى روزى در خدمت ايشان به زيارت يكى از علماء أهل ورع و تقوى رفتيم. جناب ميزبان كه از ما با ميوه و بستنى پذيرايى مىكردند، حضرت علاّمه والد قدّسسرّه فرمودند:
بخوريد، اينجا بخوريد؛ چه اينكه غذاى خوبان و عالمان ربّانى مايه بركت و نور است.
مىفرمودند:
چون غذا و ميوه بازار در ديد مردم است و نفوس غنىّ و فقير به آن نظر كرده و يا بويش را استشمام كرده و در دل متمايل بودهاند كه از آن بخورند و نخوردهاند، بركت و نور آن مىرود و لذا از غذاى بازار حتّىالإمكان بايد اجتناب كرد. و چهبسا بعضى از بيمارىهاى صعبالعلاج به خاطر چشمى است كه به آنها افتادهاست و انسان مىخورد و مبتلا مىشود.
و لذا مىفرمودند:
براى خريد به بازار كه مىرويد از ميوههاى داخل مغازه كه مقابل ديد مردم نيست بخريد و خريد خود را در كيسهاى از چشم مردم پنهان كنيد و حتّى اگر نانى بخريد و در راه كسى ببيند حقّ نظر پيدا ميكند و سزاواراستكه به وى تعارف كنيد.