کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > زندگی نامه > اساتید > اساتید و مراودین سلوکی > آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی > ارتباط علامه طهرانی با مرحوم آیت الله سیدجمال الدین گلپایگانی

ارتباط علامه طهرانی با مرحوم آیت الله سیدجمال الدین گلپایگانی

نویسنده: آیت‌الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

منبع: نور مجرد، صفحه۲۳۱و۲۳۲

ارتباط مرحوم علاّمه با مرحوم آيت‌الله سيّدجمال‌الدّين گلپايگانى

حضرت والد چون به نجف أشرف مهاجرت مى‌كنند به اشاره و دلالت مرحوم علاّمه طباطبائى خدمت مرحوم آيت‌اللـه گلپايگانى رفته تا تحت تربيت ايشان قرار گيرند ولى ايشان قبول نكرده و مطلبى فرموده بودند كه محصّلش اين بود: من در زمان جوانى به برخى افراد به عنوان شاگرد ذكر دادم، ولى دو نفر از ايشان از تعادل در سير خارج شده و اوهام غلط و مكاشفات باطله براى آنان دست داد و من هر چه سعى كردم آنها را إصلاح كنم و از آن وادى مخوفى كه در آن گرفتار شده‌اند نجات دهم مثمر ثمر نشد، از آن زمان با حضرت موسى بن جعفر عليهماالسّلام عهد كردم كه ديگر به كسى ذكر ندهم، ولى اگر خواستيد مى‌توانيم با هم مرافقت نموده و مجالس انسى داشته باشيم.[۱]

على‌أىّ‌حالٍ از آن پس مجالس فراوانى را در محضرشان داشته‌اند، مى‌فرمودند: مكرّر خدمت ايشان مى‌رسيدم و ايشان مطالب توحيدى بسيار عالى و بلندى مى‌فرمودند و مقيّد بودند كسى از اين مطالب مطّلع نگردد. به همين خاطر اگر در اين بين شخصى وارد مى‌شد گرچه از فرزندان و اهل منزل بود، فورا كتاب عروة الوثقى را باز نموده و يك فرع فقهى مى‌خواندند و چون آن شخص مى‌رفت، عروه را بسته و ادامه مطلب سابق را بيان مى‌فرمودند.

پانویس

۱. علاّمه والد جريان اين دو شاگرد را در جُنگ‌خطّى، ج۱۵، ص۷۸ تا ص۸۳ به تفصيل آورده‌اند و با توجّه به تاريخ اين حادثه مشخّص مى‌شود كه اين جريانات حدودا مربوط به ۴۵ سالگى مرحوم آية‌اللـه آقا سيّدجمال بوده است، چون ايشان در سال ۱۲۹۵ متولّد و در سنّ ۸۲ سالگى به جوار رحمت حقّ شتافتند نقباءالبشر، ج ۱، ص ۳۰۹ و اين حوادث مربوط به حدود سال ۱۳۴۰ مى‌باشد.

مرحوم آقا سيّدجمال از مقاماتى بسيار والا برخوردار بوده‌اند، ولى در آن زمان به اين معنى وقوف كامل نداشته‌اند كه دستگيرى و إرشاد نفوس حدّاقلّ مشروط به حصول فناء فى‌اللـه و اتمام سفر اوّل يا مأذون‌بودن از انسانى كامل است و به همين جهت در أثر اصرار برخى از شاگردان، دستورات سنگينى داده بودند كه آنها قابليّت و تحمّل آن را نداشته‌اند و اين باعث شده بود كه نفس آن دو شاگرد عقب‌زده و از راه خدا منحرف شوند.