نویسنده:آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد، صفحه۲۲۶
أوّل اينكه اراده و خواست استاد را جانشين اراده و خواست خود نموده و اراده خود را بالمرّه در اراده استاد فانى كرده و تسليم محض بودند و در مقابل تصرّفات و دستورات مربّى خود هيچگونه لِمَ و بِمَ و چون و چرا نداشتند.
و دوّم اينكه همّتى بسيار عالى داشتند، گوهرى كه مجاهدين فىاللـه را با آن محك مىزنند؛ چرا كه راه عشق، راهىاست محفوف به رنج و بلا و محنت و تعب و سختى، و قطع اين وادى جز به همّت عالى و اراده استوار ميسور نمىباشد.
خيال زلف تو پختن نه كار خامانست | كه زيرسلسلهرفتن طريق عيّاريست |
فلذا ديده مىشود كه سالكانى كه از همّت والا برخوردار نيستند با پديدارشدن نشانههاى بلا و ابتلاء، در گوشه عافيت خزيده و از ادامه راه منصرف مىشوند.
امّا ايشان با آن عزم راسخ و اراده فولادينى كه داشتند بحول و قوّه إلهى در مقابل ابتلاءات و امتحانات و شدائد سنگينى كه براى ايشان پيش مىآمد، هيچ خوف و هراسى به خود راه نداده و تا حصول مقصود يك دم آرام و قرار نمىگرفتند؛ بلاها و مصيباتى كه فقط يكى از آنها كافى است تا سالك عادى را براى هميشه از پا درآورد.
بارى، حضرت والد روى اين دو جهتى كه عرض شد به هر يك از أساتيدشان كه مىرسيدند به سرعت از خواصّ و أصحاب سرّ ايشان شده و نهايت استفاده را مىنمودند.