نویسنده:آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد
حضرت علامه والد (ره) مىفرمودند:
انسان بايد كاملاً قلبش را به خدا بسپارد. راه سلوك، راه نقشهكشيدن نيست، راه خدائى است. بايد به خدا توكّل كرد و امر را به وى سپرد تا او براى انسان نقشه بكشد. از اراده خود بيرون بيايد و عرض كند: خدايا خودت براى من نقشه بكش و تقدير فرما كه من ناتوانم. ما كه نقشهكش نيستيم؛ اگر نقشهاى هم بكشيم، نقشه هوايى است نه نقشه خدايى، و نقشه هوايى تكوينا خراباست و خراب ميكند. خلاصه به «أنْ لا يُدَبِّرَ العَبْدُ لِنَفسِهِ تَدْبيرًا» [۱] عامل باشد.
مىفرمودند:
سالك از أوّلِ بسماللـه كه قدم در راه سلوك مىگذارد بايد لباس عبوديّت و ذلّ بندگى و مسكنت بر تن كند و با همين لباس از دنيا برود. و همواره خود را قلبا و عملاً در برابر حضرت پروردگار ذليل ببيند و اين فرعون نفس را به اقرار به ربوبيّت و توحيد حضرت پروردگار وادار كند و إلّا بر أثر خودبينى و استقلال، در نيل قهر و عزّت خدا غرق شده و براى هميشه مدفون مىماند. بايد دست گدائىاش به درگاه خداوند بلند باشد؛ نه به علمش بنازد، نه به قدرتش، نه به نماز شبش و نه به تلاوت قرآنش؛ آخر ما چه داريم كه به آن بنازيم؟!
وجود انسان عاريتىاست، تا چه رسد به كمالات او كه فرع وجودند. حال چگونه در برابر خداوند كوس لِمَنِ الْمُلْكُ بزنيم؟ بايد هميشه توجّه و إنابه و تضرّع به پروردگار داشته باشد و حالت خضوع خود را نسبت به حضرت حقّ حفظ نمايد و از او بخواهد كه دستش را بگيرد و آنى او را رها نكند و ايناست معناى: اللَهُمَّ لاَ تَكِلْنَا إلَى أنْفُسِنا طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لاأقَلَّ مِنْ ذَلِكَ. [۲]