کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > سیره > سیره علمی > سیره عبادی سلوکی > جلسات ذکر و مسایل سلوکی > شرایط حضور در جلسات ذکر در نگاه علامه طهرانی

شرایط حضور در جلسات ذکر در نگاه علامه طهرانی

نویسنده:آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی

منبع: کتاب نور مجرد

فهرست

لزوم توجّه و جمعيّت خاطر در جلسات ذكر

حضرت علامه والد (ره) مى‌فرمودند:

سالك قبل از ورود به جلسه بايد خود را از مشاغل و شواغلى كه دارد فارغ كند و خانه دل را از غير و آثار ماسوى‌اللـه تكانده و با ضميرى صاف و روشن وارد مجلس شود، تا هم خود استفاده كند و هم به ديگران بهره برساند؛ ولى اگر سالك با ذهن پريشان و گرفتار در تارهاى أوهام و خواطر و مشغول به كسب و كار و زن و بچّه و درس و كتاب، به جلسه بيايد، نه تنها استفاده نمى‌كند، بلكه مايه اضطراب و تشويش خاطر سالكان مبتدى و ضعيف شده و راه آنان را نيز سدّ ميكند.

روزى در طهران و در خدمت ايشان به جلسه‌اى رفتيم كه با ده‌دوازده نفر از رفقا تشكيل شده بود. ده دقيقه در سكوت نشستيم. ناگهان ايشان فرمودند:

خواطر آقايان رفقا متشتّت است و جمعيّت خاطر نيست و تا اطّلاع بعدى، جلسات تعطيل است. و تشريف بردند و آن جلسه تا مدّتى تعطيل بود.

شرائط جلسه

شرط اول

بارى، از اين رفتار حضرت علاّمه والد قدّس‌سرّه به خوبى استفاده مى‌شود كه اين جلسات به‌خودى‌خود موضوعيّت ندارند و ارزش و فضيلت آنها زمانى است كه قلب سالك را كه در أثر توجّه به عالم كثرت و رعايت أحكام و لوازم آن نزول كرده، با آتش محبّت خدا به عالم توحيد صعود دهد و حال وحدت بر كثرت غالب شود، و إلّا سالك اندك توجّه و حرارت عشقى را كه دارد چه‌بسا در همين جلسه از دست بدهد!

شرط دوم

ديگر اينكه جلسه بايد در جاى آرام و فارغ از أشياء و مناظرى باشد كه مانع از توجّه مى‌شود. و سالك هنگام ورود به جلسه نبايد با سلام كردن [۱] يا سروصدا سكوت جلسه را بشكند و مانع از سير و تفكّر رفقاى خود شود، زيرا عمده استفاده و بهره‌ورى از جلسه در همين سكوت همراه با توجّه است.


شرط سوم

و ديگر اينكه، اگر بين أصدقاء كدورتى پيش آمد و نفوس آنان در تضارب با يكديگر بود، تا اين تضارب و كدورت جاى خود را به صلح و صفا نداده حقّ ورود به جلسه را ندارند؛ زيرا راه خدا با طمأنينه و آرامش طىّ مى‌شود، و نفس دو رفيق در صورت تضارب مانند دو اسبى مى‌مانند كه يكى درشكه را از جلو مى‌كشد و ديگرى از عقب؛ در اين صورت نه‌تنها حركتى بسوى خدا صورت نمى‌گيرد بلكه نفوس خسته و درمانده مى‌شوند، نيروها صرف مى‌شود، ولى اثر مطلوب به دست نمى‌آيد و حال جلسه را نيز به شدّت تنزّل مى‌دهند.


اگر سالك اين شرائط سابقه را رعايت كند، بهره كامل و وافى را از جلسه مى‌برد اگرچه خود متوجّه نباشد؛ حضرت آقاى حدّاد رضوان‌اللـه‌تعالى‌عليه مى‌فرمودند:

فلانى مى‌آيد و يك روز، دو روز نزد ما مى‌ماند، نه من با او يك كلمه حرف مى‌زنم و نه او با من! أمّا استفاده‌اش را ميكند و نصيب خود را مى‌برد!

شرط چهارم

أمّا شرط لاحق جلسه عبارت‌است از مراقبه شديد براى حفظ تذكّر و توجّهى كه در جلسه كسب كرده‌است.

حضرت علاّمه والد قدّس‌سرّه مى‌فرمودند:

برخى به‌خاطر عدم‌مراقبه هرچه را در اين جلسات تحصيل مى‌كنند پيش از خروج از جلسه يكجا باخته و دست خالى مى‌روند. و لذا بعد از جلسه نيز بايد سكوت اختيار كرده و به غير ضرورت تكلّم نكند و حال جلسه را تا جلسه بعدى حفظ كند، تا آن عشق و شور به لقاء حضرت پروردگار در قلب سالك متمكّن شود؛ نه اينكه با عيال و فرزندان يا رفيق و آشنا بنشيند و از هرجا سخن بگويد و خود را خسته و سنگين كند.

روزى حضرت علاّمه والد بعد از جلسه، نماز مغرب را إقامه كردند و چون نماز عشاء را به جهت رسيدن به وقت فضيلت عشاء به تأخير مى‌انداختند، در اين فاصله به تعقيبات مشغول شدند. دراين‌حال بعضى از شاگردان مشغول به صحبت با يكديگر شدند، ايشان با ناراحتى رو كردند به آنها و فرمودند:

آقا! تعقيبات نماز مغرب جزء نماز مغرب است. همه مكتسبات با اين صحبت‌ها از بين مى‌رود.

پانویس

۱. سلام‌كردن مستحبّ مؤكّد است، أمّا گاهى به علّت تقارن با أمر ديگرى استحباب آن ساقط مى‌شود، بلكه ترك آن راجح است. شهيد ثانى رحمة‌اللـه‌عليه در آداب ورود به مجلس درس ميفرمايد:

وعَدَّ بعضُهم حِلَقَ العِلمِ حالَ أخذِهِم فى البَحثِ مِنَ المَواضِعِ الَّتى لا يُسَلَّمُ فيها، و اخْتارَهُ جَماعةٌ مِنَ الأفاضِلِ و هُو مُتَّجِهٌ حيثُ يَشغَلُهم ردُّ السَّلام عمّاهُم فيهِ مِنَ البَحثِ و حضورِ القَلبِ كَما هو الغالبُ سيَّما إذا كانَ فى أثنآءِ تقرير مسألةٍ فَإنَّ قطعَهُ عَليهِم أضرُّ مِن كثيرٍ مِنَ المَواردِ الّتى ورَد أنّه لا يُسَلَّمُ فيها.

«برخى، مجالس علم را در حالى كه أهل آن مشغول به بحث و گفتگوى علمى هستند، از مواردى شمرده‌اند كه سلام‌نمودن در آن مستحبّ نمى‌باشد و عدّه‌اى از أفاضل اين نظر را اختيار نموده‌اند و اين سخنى است وجيه و نيكو؛ زيرا غالبا جواب سلام دادن در اين مجالس أشخاص را از بحث علمى و حضور قلب و تمركز لازم در آن باز مى‌دارد، خصوصا اگر در ميان تقرير و تبيين يك مسأله علمى باشند و رشته سخن پاره گردد كه از هم گسستن اتّصال مطالب ضررش از ضرر بسيارى از مواردى كه در شرع از سلام‌كردن در آن نهى شده است، بيشتر است.» (منية‌المريد، ادب سيزدهم از آداب درس، ص ۲۶۹)