کانال تلگرام نورمجرد
نور مجرد > معارف اسلام > الله شناسی > محبت به ایمه علیهم السلام در طول محبت به خداوند است

محبت به ایمه علیهم السلام در طول محبت به خداوند است

مربوط به دسته های:
الله شناسی - پیامبر و امام شناسی -

نویسنده: آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی

منبع: کتاب نور مجرد

فهرست
  • ↓۱- محبّت به ائمّه عليهم‌السّلام در طول محبّت به خداوند است
  • ↓۲- عدم انفكاك توحيد و ولايت از يكديگر
  • ↓۳- نگاه توحيدى در زيارات معصومين عليهم‌السّلام
  • ↓۴- غير توحيد هرچه باشد با توحيد قابل معاوضه نيست
  • ↓۵- پانویس

محبّت به ائمّه عليهم‌السّلام در طول محبّت به خداوند است

بارى، علامه والد رضوان‌اللـه‌تعالى‌عليه در كنار تأكيد و ترغيب به محبّت و ولاى أهل‌بيت عليهم‌السّلام نكته بسيار مهمّى را يادآور مى‌شدند كه معمولاً مورد غفلت بسيارى از مواليان أهل‌بيت عليهم‌السّلام بوده و هست؛ و آن اينكه:

نهال محبّت و ولايت معصومين عليهم‌السّلام وقتى به ثمر نشسته و ميوه شيرين و گواراى آن به كام انسان حلاوت مى‌بخشد كه در طول محبّت خداوند و توجّه به توحيد باشد. و لذا از نظراستقلالى‌داشتن به آن ذوات مقدّسه، و غايت كمال و معرفت انسان را معرفت و عرفان به آن‌حضرات قراردادن، سخت برحذرداشته و نهى مى‌نمودند و مى‌فرمودند: نظر به آنان بايد نظر «مرآتى» بوده و جمال تابناك حضرت حقّ را در آئينه ولايت آنان نظاره‌گر بود.

مگر نه اينست‌كه أئمّه عليهم‌السّلام را در زيارت جامعه اينگونه مورد خطاب قرار مى‌دهيم:

الدُّعاةِ إلَى اللَهِ وَ الاْءدِلاّآءِ عَلَى مرضاتِ اللَهِ، [۱]

يعنى أئمّه عليهم‌السّلام داعى و دعوت‌كننده بسوى اللـه هستند، حقائق نوريّه ايشان داعى، و ذات حضرت حىّ قيوم مدعوٌّ إليه است و حقيقت ايشان، خدانماست نه خود نما!

يعنى آنان آمده‌اند تا شيعيان خود را بسوى خداوند حركت دهند و آنچنان‌كه خود حائز مرتبه تمام و كمال از محبّت حضرت ربّ تبارك‌وتعالى بوده و التّآمّينَ فى مَحَبَّةِ اللَه [۱] هستند، قلوب مواليان خود را نيز از شراب محبّت خدا مملوّ سازند تا آنان با مستى و سكر حاصل از آن شراب، از رجس شرك و خودپرستى و غفلت طاهر شوند.

كسى كه به حسب ظاهر إظهار محبّت أهل‌بيت عليهم‌السّلام ميكند أمّا از فروغ عشق و محبّت به خدا تهى‌است، إنّاً كشف‌مى‌شود كه محبّت أهل‌بيت أثر واقعى خود را در نهاد او نگذاشته و در حركت و سير او خللى هست.

نوعا أفراد مردم كه طالب لقاء خداوند نيستند، به همين محبّت ظاهرى أئمّه عليهم‌السّلام و مجرّد اسم آن اكتفاء نموده و در همين مرحله متوقّف مى‌گردند، و از هدف أصلى خلقت و إرسال رسل و إنزال كتب آسمانى كه همان معرفت و عرفان به حضرت پروردگار باشد محروم مى‌مانند. و لذا در بين اين افراد قراءت زيارت‌نامه‌ها و برگزارى مجالس عزاى اهل‌بيت عليهم‌السّلام و بكاء بر آنان بسياراست، كه اين امور نيز مطلوب و مستحسن‌است؛ ولى قراءت ادعيه و أذكار توحيدى و گريه و اشك از عشق و فراق حضرت حقّ به‌ندرت ديده مى‌شود.

عدم انفكاك توحيد و ولايت از يكديگر

أمّا أهل توحيد، هم نور توحيد را با خود دارند و هم نور ولايت را، هم از مائده و آثار توحيد بهره‌مى‌برند و هم از مائده و آثار ولايت. چون توحيد از ولايت جدا نيست. آن كس كه شعله‌هاى محبّت خدا در وجودش زبانه مى‌كشد محبّت أئمّه طاهرين صلوات‌اللـه‌عليهم‌أجمعين را نيز بنحو أكمل و أتمّ داراست؛چون كه صد آمد نود هم پيش ماست.

از آنجا كه أهل‌بيت عليهم‌السّلام مظاهر فيض حضرت پروردگار بوده و أوّلين حدّ و تجلّى ذات مقدّس حضرت حقّ تبارك‌وتعالى هستند و مقام آنان بس عظيم و ارجمنداست، توجّه به آن ذوات مقدّسه سراسر نور بوده و مطلوب‌است؛ ولى توجّه به توحيد و عدم‌تنزّل از حضرت حقّ به مراتب بالاتراست.

حضرت علاّمه والد قدّس‌سرّه‌الشّريف مى‌فرمودند:

تمام توجّه و خاطر سالك در مقام عمل بايد منعطف به پروردگار باشد؛ حتّى در مشاهد مشرّفه و أماكن متبرّكه نبايد از نظر و توجّه به پروردگار عدول و نزول كرد. اگر در مقام سؤال و عرض حاجت، از رسول‌خدا صلّى‌اللـه‌عليه‌وآله‌وسلّم و يا أميرالمؤمنين عليه‌السّلام و يا أئمّه عليهم‌السّلام چيزى طلب‌ميكند نبايد به نظر استقلالى به آنان نگاه كند، بلكه بايد آنان را بدين‌جهت‌كه نزد پروردگار وجيه مى‌باشند بين خود و خداى خود واسطه و شفيع قرار دهد.

نگاه توحيدى در زيارات معصومين عليهم‌السّلام

اين نگاه توحيدى در جاى‌جاى زيارات وارده از أهل‌بيت عصمت و طهارت كه كلاس درسى براى شيعيان و مواليان ايشان است، خود را نشان مى‌دهد. در زيارات وارده، از آغاز تا انجام زيارت بارها نام خداوندمتعال تكرار مى‌شود، و بدين‌وسيله توجّه زائر به خداوند محفوظ مى‌ماند و عرض ميكند كه هدف از زيارت تقرّب به خداوند است:

أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّبًا إلَى اللَهِ،

و اينكه شأن أهل‌بيت عليهم‌السّلام دلالت و هدايت به‌سوى خداست، و ايشان بندگان مطيع و فرمانبردار او مى‌باشند و به أمر او عمل مى‌كنند، و عمر خود را در مقام مجاهده و إظهار عبوديّت در محضر خداوند طىّ نموده‌اند.

در بسيارى از زيارت‌نامه‌ها، قبل از زيارت دستور به تكرارنمودن أذكار توحيدى چون تهليل و تكبير و تسبيح واردشده‌است تا توجّه أصلى زائر به خداوند حفظ شود؛ و از طرف ديگر معمولاً شخص زائر در هنگام تقاضاى حاجت يا مستقيما خداوند متعال را مخاطب قرار مى‌دهد و حاجت خود را طلب مى‌نمايد و يا اگر از امام معصوم عليه‌السّلام درخواستى ميكند با ألفاظى همچون «شفاعت» و «توسّل» كه بيانگر وساطت در محضر خداوندمتعال است حاجت خود را عرض‌ميكند.

علاّمه‌والد مى‌فرمودند:

تقاضاى حاجت به‌طور مستقيم از خود معصومين نيز صحيح‌است و در برخى از زيارات و أدعيه نيز واردشده‌است؛ مانند ذيل دعاى فرج: يا مُحَمَّدُ يا عَلىُّ يا عَلىُّ يا مُحَمَّدُ، اكْفيانى فإنَّكُما كافياىَ وَانْصُرانى فَإنَّكُما ناصِراىَ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الاْءَمانَ الاْءَمانَ الاْءَمانَ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنى أَدْرِكْنى أَدْرِكْنى، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ؛ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، بِمُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطّاهِرينَ.[۳]

ولى در اين موارد نيز بايد أنوار طاهره معصومين را فانى در خداوند لحاظ نموده و مرآت و مجلاى حقّ ببيند، نه اينكه ايشان را مستقلاًّ منشأ أثر تلقّى كند.

كرارا مى‌فرمودند:

أفرادى كه طالب غير پروردگار و غير توحيد هستند نوعا لسانشان به توحيد باز نمى‌شود و در گفتار آنان نه در ابتداء و نه در انتهاء سخنى از توحيد به ميان نمى‌آيد.

غير توحيد هرچه باشد با توحيد قابل معاوضه نيست

غير توحيد، هر چه مى‌خواهد باشد، با توحيد قابل معاوضه نبوده و نبايد در آن توقّف نمود؛ و لو اينكه ملأ أعلى و أنوار مقدّس أهل‌بيت عليهم‌السّلام يا ملائكه باشد.

روزى در خدمت حضرت علاّمه‌والد رضوان‌اللـه‌تعالى‌عليه به ديدار يكى از بزرگان و مشاهير علماء رفتيم. در طول يك‌ساعت و اندى كه در مجلس ايشان بوديم، آن عالمِ ميزبان فقط راجع به حضرت بقيّة‌اللـه‌الأعظم أرواحناله‌الفداء و علائم و زمان ظهور و أفرادى كه در محضر و ركاب آن‌حضرت خواهند بود صحبت نمودند. ناگفته نماند كه حقير بارها در مجلس ايشان شركت كرده و هميشه مجلسشان به همين منوال بود. پايان آن مجلس وقتى حضرت علاّمه‌والد بيرون آمدند، رو كردند به بنده و فرمودند:

ببينيد! اين آقا به عالم توحيد راه پيدا نكرده‌اند! اگر به آن عالم راه يافته بودند، در تمام اين مجلس لاأقلّ كلامى از توحيد حضرت حقّ نيز بر زبان مى‌آوردند.

أولياء كامل إلهى كه روح و حقيقت توحيد حضرت پروردگار بر جان آنان نشسته است، گفتار و كردار و تمام حركات و سكنات آنان حكايت از توحيد دارد. با آنكه ليلاً و نهارا به ياد قطب عالم امكان حضرت بقيّة‌اللـه‌الأعظم أرواحناله‌الفداء بوده و از حقيقت و ولايت آن‌حضرت كسب نور مى‌كنند، أمّا وجود آن‌حضرت را أبدا جدا و منحاز از خداى متعال نديده و همواره به جنبه ربط او به حضرت پروردگار نظر دارند. و اگر نام مبارك خليفة‌اللـه و صاحب ولايت كبرى امام‌عصر عليه‌السّلام بر زبانشان جارى مى‌شود، همراه با ياد خدااست نه جدا و مستقلّ از خدا.

اين نگاه توحيدى به عالم هستى و أصالت‌قائل‌نشدن براى أسماء كلّيّه إلهيّه ـ تا چه رسد به أسماء جزئيّه ـ در آثار أعيان علماء ربّانى چون مرحوم آيت‌اللـه آقاسيّدأحمدكربلايى و آيت‌اللـه ميرزاجوادآقا ملكى‌تبريزى و حضرت علاّمه والد رحمهم‌اللـه، مشهود است. چنان نور توحيدْ آنان را إحاطه‌كرده و در خود فروبرده كه غير از توحيد حضرت‌حقّ و آثار جمال و جلال او نديده، و يكى مى‌بينند و يكى مى‌دانند و يكى مى‌گويند!

رَحمةُ اللَـهِ عَلَيهِم رَحمةً واسعةً و ألحَقَنا بِهِم بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهرِين.

پانویس

۱. من‌لايحضره‌الفقيه، ج ۲، ص ۶۰۹، زيارت جامعه كبيره.

۲. من‌لايحضره‌الفقيه، ج ۲، ص ۶۰۹، زيارت جامعه كبيره.

۳. مصباح‌كفعمى، ص ۱۷۶.