نویسنده:آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی
منبع: کتاب نور مجرد
علاّمه علامه والد رضواناللـهعليه از برخى از اهل علم نقل مىكردند كه:
روزى مرحوم حضرت آيتاللـه آقا سيّدجمالالدّين گلپايگانى رحمةاللـهعليه را ديده است كه براى قرائت فاتحه و زيارت أهل قبور به وادىالسّلام مىروند. آرام آرام به دنبال ايشان حركت ميكند بهطورىكه ايشان متوجّه نشوند، هنگامىكه به وادىالسّلام مىرسند مىبيند نفخهاى خوش از ايشان فضاى وادىالسّلام را عطرآگين ميكند. مدّتى در بين قبور حركت كرده و فاتحه مىخوانند و همينطور آن بوى عطر در فضا منتشر بوده تا اينكه از قبرستان خارج مىشوند.بارى وقتى آقا سيّدجمالالدّين با آن طهارت و تقوى با يك برخورد اينگونه نزول مىكنند، حال سالكين عادى چگونه خواهد بود؟!در راهِ برگشت با يكى از علماى نجف روبهرو مىشوند، او به آقا سيّدجمالالدّين سلام ميكند و ايشان ردّ سلام كرده چند كلمهاى صحبت مىكنند. ايشان ميگويد:
بهمجرّد پاسخدادن به سلام آنعالم و صحبت با او، آن بوى خوش از ايشان رفت. پس از جداشدن از آن شخص آقا سيّدجمالالدّين روكردند به من و فرمودند: «ديديد آقا! با يكصحبت چگونه آن بوى خوش رفت!» من فهميدم كه ايشان از همراهى من با ايشان در قبرستان مطّلع بودهاند.